امريكا و عراق دوباره از نو ، راه خروج از بحران بركناري مالكي از قدرت و اخراج كامل رژيم ايران از عراق
"واقعيات، چيزهاي سرسختي هستند.". عراق، اين كشور جنگزده كه همه ذهن ما را در طول دهه اول قرن 21 به خود مشغول كرده بود و ما در چند سال گذشته تلاش كرديم آن را فراموش كنيم. در حال حاضر در يك نقطه عطف جدي قرار دارد و همراه با آن غرب يك بار ديگر بر سر يك تقاطع ژئوپوليتيك مهمي قرار گرفته است. در حالي كه جهان متمركز برخي مناطق متلاطم و پر آشوب ديگري بود ساكنان شش استان اهل تسنن عراق تحصني را در دسامبر 2012 براي اعتراض به سركوب گسترده و اعدامها توسط دولت نوري المالكي شروع كردند. نخستوزير شيعه بهطور كامل تمامي تعهدات و توافقنامههاي خود را پس از بهدست آوردن نخستوزيري با ميانجيگري آمريكا در سال 2010 را زير پا گذاشت و بدينوسيله با حذف و به حاشيه راندن سنيها و كردها اختلافات فرقهاي را شعلهور ساخت. نقض حقوقبشر و حقوق زنان بهطور گستردهيي فراگير شده (عراق در رتبه سوم بالاترين تعداد اعدامها در جهان قرار دارد). فساد امري عادي، خشونتهاي فرقهاي به يك جزء اصلي از امورات روزانه عراق تبديل شد. در همان دوران، مالكي بيش از هميشه به آخوندهاي تهران نزديكتر شد و از سياستها آنها حتي در امور منطقهيي مانند حمايت از بشار اسد در قتلعام وحشيانه مردم غيرنظامي سوريه پيروي و متابعت نمود. واقعيت تلخ اين است كه پس از خروج نيروهاي آمريكا، رژيم ايران خلاء قدرت در عراق را پر كرد. مالكي در خدمتگذاري به رژيم ايران بهعنوان قدرت جديد، بارها و بارها پناهندگان غيرمسلح ايراني، اعضاي گروه اپوزيسيون سازمان مجاهدين خلق ايران را در كمپ اشرف و كمپ ليبرتي مورد حمله قرار داد كه منجر به دهها كشته و صدها زخمي از آنان گرديد. تظاهرات مسالمتآميز در استانهاي سني و در بخشهايي از بغداد با فرمان نوري مالكي سركوب و موردحملات مرگبار توسط ارتش عراق قرار گرفت. اگر هشدارهاي اوليه براي كشورهاي غربي كافي نبود، براي مردم و عشاير اين استانها بهويژه در الانبار كه مجبور شدهاند از خود دفاع كنندكافي بود... مالكي متوسل به كشتار همهجانبه شهروندان بيگناه با بمبهاي بشكه يي، حملات موشكي و حملات هوايي مكرر در اين مناطق شده است. اين عملياتها تحت فرمان و نظارت نيروي قدس رژيم ايران، بازوي برون مرزي سپاه سپاه پاسداران انجام شده است. انتخابات اخير از آنجايي كه نه آزاد و نه عادلانه بود بيشتر باعث تشديد اين بحران گرديد و در حالي كه بسياري از جريانات سياسي عراق مخالفت مالكي بوده و او را رد ميكنند وي بهشدت در تلاش براي باز كردن راه خود براي رسيدن به دور سوم نخستوزيري با رشوه و خريدن افراد و همچنين با تكيه بر ارعاب و تهديد و حمايت ايران از وي، ميباشد. در آخرين مرحله از اين داستان در واكنش به حملات و ظلم و ستم [مالكي] مردم و عشاير عراق كنترل استان نينوا و موصل دومين شهر عراق را در دست گرفتند. آنها صدها نفر از زندانيان سياسي را آزاد كردند و ارتش عراق را از آنجا بيرون راندند... و درگيريهاي بيشتري در نزديكي بغداد گزارش ميشود. مالكي به غلط وانمود ميكند كه تروريستها، بهخصوص گروه موسوم به دولت اسلامي عراق و سوريه و يا دولت اسلامي عراق و شام كنترل استان نينوا را در دست گرفته است. اين اظهارات در خدمت هموار كردن راه براي بمبگذاريها و حملات موشكي [از جانب مالكي و نيروهايش] ميباشد تا بتوانند بدينوسيله اعمالش را براي كشورهاي غربي توجيه نمايد. مالكي همچنين از كشورهاي همسايه عراق درخواست كمك براي سركوب بهاصطلاح تروريستها در اين مناطق را كرده است. اين در حكم يك دعوت نامه سرگشاده به سپاه پاسداران و نيروي قدس ايران براي مداخله ميباشد. در حالي كه شكي نيست كه عناصر داعش از سوريه در اين قيام مردمي نفوذ كرده و وجود دارند، اكثر نيروهاي مخالف ارتش تحت محاصره مالكي عشاير محلي و از مردم سني ميباشند... بحران عراق تشديد شده است و اين امر توسط پايتختهاي غربي پيشبيني نشده بود. هيچكس نميتواند روند تحولات آتي را بهطور دقيق پيشبيني نمايد اما اگر كسي علاقهمند به ممانعت از افتادن عراق در يك جنگ داخلي تمامعيار است اين بحران تنها با يك تغيير فوري در رهبري عراق امكانپذير ميباشد. كنار گذاشتن مالكي كه تبديل به يك ديكتاتور خودكامه شده و قدرت و سرمايه را در انحصار تحت كنترل خود گرفته است، اولين گام در جهت اين تغيير خواهد بود. اين كار بايد با اخراج كامل رژيم ايران از عراق، از طريق ايجاد يك دولت ملي و دموكراتيك كه گرايشهاي فرقهاي را رد ميكند و نماينده تمامي بخشهاي جامعه عراق است دنبالميشود. كشورهاي غربي، به ويژهايالات متحده و اتحاديه اروپا بايد با بهمنظور تحقق بخشيدن به اين هدف و براي جلوگيري از ارائه هرگونه حمايت بيشتر از مالكي در كنار مردم عراق قرار گيرند. كشورهاي غربي، به ويژهايالات متحده، بريتانيا و كشورهاي ديگر است كه نقش مهمي در سرنگوني صدام حسين بازي كردند، مسئوليت جدي در رابطه با وضعيت كنوني عراق دارند. در هشت سال گذشته ايالات متحده حمايت يك جانبهيي را از مالكي فراهم كرده و در مورد جنايات او عليه شهروندان عراقي، بهويژه اهل سنت و ساير اقليتهاي مذهبي و قومي و همچنين پناهندگان خارجي سكوت پيشه كرده است. ايالات متحده همچنين در طي اين مدت چشمانش را به سلطه فزايندهاي رژيم ايران در عراق، كه نقش عمدهاي در ايجاد بحران كنوني داشته بسته است. ايالات متحده و روسيه تامينكننده تسليحات براي مالكي بودهاند تا به وي در سركوب قيام مردمي با اين فرضيهكه آنها توسط داعش و القاعده هدايتميشوند كمك برسانند، بايد به اين امر به سرعت خاتمه داده شود. تحولات در عراق به طرز چشمگيري كل منطقه را تحت تأثير قرارداده است. براي مثال، اگر يك دولت ملي كه تحت سلطه ايران نباشد در عراق وجود ميداشت بشار اسد مدتها قبل سقوط كرده بود. اين بحران فرصتي براي كشورهاي غربي ارائه ميكند كه سياستهاي شكست خورده خود در خاورميانه را تصحيح نمايند. اگرچه طنز آميز ميتواند به نظر برسد ولي عراق محل خوبي براي شروع اين مسأله از جانب غرب ميباشد. است. واشنگتن در گذشته بهطور موثري فرصت خود را براي ايجاد ثبات در اين كشور را از دست داده است اما فرصت ديگري براي انجام اين كار خود را مجدداً ارائه كرده است. آيا واشنگتن دو بار همان اشتباه را تكرار خواهد كرد».
مك كلاچي تريبون 17 ژوئن 2014