ايران - چگونگی شکل گیری جبهه دو رژیم مطرود روسیه ـ ایران زیر سایه جنگ اوکراین
مسکو که از زمان تجاوز نظامی به اوکراین هدف تحریم های گسترده بین المللی قرار دارد و تهران که به خاطر از سرگیری توسعه برنامه اتمی خود زیر تحریم است، یک اتحاد مقطعی تشکیل داده اند که در شرایطی اضطراری و فوریت دار و زیر فشار شدید خارجی شکل می گیرد.
«پیشتر، ابراهیم رئیسی... برای نخستین سفر خارجی خود شش ماه پس از رسیدن به ریاست جمهوری، دیداری از مسکو در روز 19 ژانویه 2022 را انتخاب کرده بود. این چهره فوق محافظه کار رژیم به تعلق به جناح هوادار روسیه شهرت دارد. او هنگام ورود به مسکو امیدوار بود بتواند یک پروژه بلند پروازانه را شکل دهد : یک شراکت استراتژیک بین ایران و روسیه. این ابتکار البته تازگی ندارد و از چند سال پیش بدون نتیجه ملموس مطرح بوده، اما رئیسی این بار مصمم بود آن را محقق کند. به همین دلیل پس از دیدار با همتای روس خود گفت : "سطح مبادلات بازرگانی و اقتصادی بین دو کشور رضایت بخش نیست. اما این سند همکاری چشم اندازهائی برای دست کم بیست سال می گشاید".
اما تهاجم روسیه به اوکراین یک ماه پس از این دیدار همه چیز را در هم ریخت. حال حتی فکر چشم اندازهای بیست ساله بیشتر به دنیای داستانهای علمی-تخیلی شباهت یافته و پیشنهاد ابراهیم رئیسی نیز دربوته فراموشی افتاده است. با این حال و بدون اینکه کوچک ترین سند رسمی بین مسکو و تهران امضا شده باشد، روابط بین دو کشور بلاوقفه گسترش یافت و تقویت شد تا دقیقا در سایه جنگ در اوکراین به سطحی بی سابقه برسد.
شش ماه بعد در ژوئیه 2022، نوبت ولادیمیر پوتین بود که در کادر اولین سفر خود از زمان حمله به اوکراین به کشوری خارج از اقمار سابق اتحاد شوروی، به تهران برود. هدف اعلام شده رسمی از این دیدار احیاء پروسه صلح آستانا برای سوریه بود که بازیگران روس، ترک و ایرانی صحنه را گرد می آورد. اما گفتگوهای دو جانبه پوتین ابتدا با رئیسی و سپس رهبر عالی علی خامنه ای، فرصتی بود برای تأکید بر اهمیت پیوندهای موجود بین دو کشور که به دلیل جنگ در اوکراین و رویاروئی بین روسیه و غرب به نحوی چشمگیر نزدیک شده است. تا آنجا که رهبر رژیم ایران حتی به تکرار فرمول تبلیغاتی کرملین که به موجب آن، "سازمان ناتو حمله به روسیه را تدارک می دیده" پرداخت.
همان روز انعقاد یک موافقتنامه همکاری بین شرکت عظیم نفتی روس "گازپروم" Gazprom و شرکت ملی نفت ایران به مبلغ 40 میلیارد دلار اعلام شد. هفته پیش از آن، یک قطار حامل کالاهای روسی برای نخستین بار با عبور از قزاقستان و ترکمنستان از مرز ایران عبور کرد. تهران نیز به نوبه خود سیصد کانتینر حامل کالا را از طریق دریای خزر به روسیه ارسال کرد.
تأکید مستمر بر همگرائی
در عرصه سیاسی، سفیر وقت روسیه در تهران طی مصاحبه ای با روزنامه ایرانی "شرق" به مناسبت سفر ولادیمیر پوتین، تابلوئی از این همگرائی ترسیم کرد. به گفته این دیپلمات، مسکو و تهران "دیدگاه هائی تقریبا یکسان" در خصوص بسیاری از موضوعات از مسأله سوریه که دو کشور در آن در حمایت از رژیم بشار اسد همکاری دارند، گرفته تا ریشه های جنگ در اوکراین و "غیرقانونی بودن تحریم های غرب" یا "ارزش های پوچی مانند همجنس گرائی" دارند.
هر چند فکر یک شراکت استراتژیک موقتا در پرانتز قرار داده شده، دستور کار دیپلماتیک عمدتا شامل چشم انداز پیوستن تهران به دو سازمان چند جانبه که روسیه در آنها عضویت دارد، می گردد : اول گروه کشورهای موسوم به BRICS با اقتصادهای نوپا (که برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی را در بر می گیرد) و دوم، سازمان همکاری شانگهای (OCS که در برگیرنده 9 کشور آسیا و آسیای میانه است). در جریان نشست سران OCS در سمرقند (ازبکستان) در سپتامبر 2022، پیوستن ایران به این سازمان پس از 18 ماه استاتوی ناظر ساده، نهائی شد.
نهایتا بین روسیه و ایران نوعی تعادل برقرار شده است. به گفته نینا ممدووا Nina Mamedova، مدیر اداره ایران در "انستیتوی مطالعات شرقی فرهنگستان علوم"، "تاریخ این روابط همواره تحت تأثیر خواست مسکو به مسلط شدن بر ایران (la Perse) یا کنترل آن بوده به طوریکه در آستانه انقلاب روسیه این کشور به نوعی مستعمره مبدل شده بود". این انستیتو که در سال 1818 در سنت پترزبورگ تأسیس شده، از قدمت شناخت روسیه از منطقه حکایت دارد، و دانشگاههای متعددی در روسیه یک بخش زبان فارسی دارند. خانم ممدووا در ادامه می گوید که امروز حاکمیت سیاسی توجه دوباره ای به تحقیقات این مؤسسات پیدا کرده است.
اما با این علاقه باید با احتیاط برخورد کرد. به رغم دیدارهای بلاانقطاع هیئت هایی از دو کشور و سخنرانی های پر طمطراق که همکاری روسیه و ایران را یکی از ستون های نظم نوین جهانی قلمداد می کند، نزدیکی بین تهران و مسکو را بیشتر عنصر انزوای بین المللی دو شریک و گسست ناگهانی و پایدار هر دو با غرب دیکته می کند. نیکلای کوژانف Nikolaï Kojanov، دیپلمات روس که بین سالهای 2006 و 2009 در ایران مأمور بوده و امروز محقق دانشگاه قطر و انستیتوی خاور میانه واشینگتن(Middle East Institute in Washington) است، می گوید : "تهران و مسکو به حفظ تفاهم بین خود محکومند... در دوران عادی بعید بود این دو تا این حد به یکدیگر نزدیک شوند".
تأکید کاملا آشکار بر همکاری نظامی بیانگر نقش تعیین کننده منازعه اوکراین در این روابط است. فروش پهپادهای "شاهد-136" از سوی تهران به مسکو امکان داده وضعیت در جبهه را با انجام یک کارزار بمبارانهای گسترده علیه زیرساخت های غیر نظامی اوکراین با هزینه کم به سود خود تثبیت کند. هر چند هیچیک از طرفین تحویل این سلاحها را علنا نپذیرفته اند، طبق اطلاعات مندرج در روزنامه وال استریت ژورنال 5 فوریه، تهران و مسکو قصد تأسیس کارخانه ای در تاتارستان با ظرفیت تولید دست کم 6000 پهپاد را دارند.
در زمینه سلاح و مهمات کلاسیک تر، کانال تلویزیونی انگلیسی اسکای نیوز Sky News در ماه ژانویه گذشته از حرکت دو کشتی باری با پرچم روسیه حامل 100 میلیون مهمات کالیبر کوچک و 300000 گلوله توپ از مبدأ ایران خبر داد. در مقابل تهران روی تحویل گرفتن موشک و هواپیماهای جنگی حساب می کند. روز 11 مارس مقامات ایران اعلام کردند قراردادی برای خرید شکاری-بمب افکن های سوخوی 35 (Su-35)، مدرن ترین جنگنده در نیروی هوائی روسیه، را نهائی کرده اند. یک نوع همکاری بی سابقه دیگر اینکه در ماه اوت 2022 یک ماهواره تجسسی ایرانی ساخت روسیه از پایگاه فضائی بایکونور در قزاقستان با یک موشک سویوز Soyouz پرتاب شده است.
اینکه روسیه امروز برای تشدید حملات خود به خاک اوکراین به پهپادهای ایرانی وابسته شده و در مقابل تکنولوژی های حساس به ایران صادر می کند، از طنزهای تاریخ به شمار می رود. طی دهه های اخیر همکاری نظامی بین دو کشور به زیان تهران بیشتر نشیب داشته تا فراز... یک نظامی پیشین ایرانی با تلخکامی برای لوموند از نخستین قرارداد تسلیحاتی امضا شده بین جمهوری اسلامی و اتحاد شوروی در سال 1990 می گوید. تهران که از جنگ هشت ساله با عراق (1988-1980) فرسوده و درهم کوبیده بیرون میامد، در شرایطی غریب به تأمین کننده اصلی سلاح دشمن خود روی آورد : مسکو تعدادی جنگنده میگ-29 با بروشورهای فنی حداقلی تحویل داده بود و خلبانان ایرانی دوره های آموزشی بسیار کوتاه مدتی دیده بودند. از آنجا که ذخیره قطعات یدکی کافی نبود، ارتش ایران به سرعت ناگزیر شده بود برای نگاه داشتن نیروی هوائی خود در وضعیت پرواز به ابتکارات بداهت آمیخته روی آورد. همین افسر با طنزی تلخ در کلام می گوید : "ما عادت کرده بودیم هواپیماهای ساخت آمریکائی باقی مانده را به هر ترتیب هست مرمت و برخی قطعات آن را سرهم بندی کنیم و حال ناگزیر بودیم با هواپیماهای روسی نیز به همان ترتیب کار کنیم". به گفته او، نیروی دریائی هم ناگزیر شده بود دست به هزاران نوع ابتکار و نوآوری بزند تا بتواند کار سرویس و نگهداری سه زیردریائی روسی را که در اختیار داشت، به انجام رساند. در آن زمان شرکت هوا-فضای ایران موسوم به HESA بدلیل کمبود مهارت ها و صلاحیت های فنی ناگزیر شده بود کارشناسان... شرکت اوکراینی "آنتونف" را به کمک بطلبد!
قضیه دیگری که بین سالهای 2007 و 2010 روی داد، باعث تشدید بی اعتمادی نخبگان نظامی ایرانی در قبال روسیه که در آن زمان یک شریک نه چندان قابل اتکا توصیف می شد، گردید. مسکو زیر فشار ایالات متحده و اسرائیل ابتدا مدتی در خصوص تحویل سامانه های پدافند هوائی اس-300 به تهران تعلل کرد و نهایتا اجرای قرارداد را معلق ساخت. روسیه تنها در سال 2015 پس از امضاء توافق نامه وین راجع به برنامه اتمی ایران این سامانه ها را به تهران تحویل داد.
ناوگان نفتکش های "شبح مانند"
خروج غیرمترقبه ایالات متحده از این توافق نامه در سال 2018 برقراری مجدد تحریم های آمریکا علیه تهران را به دنبال داشت و دستاویزی به مقامات ایران داد تا فعالیت های غنی سازی اورانیوم را از سر بگیرند. با ورود جو بایدن به کاخ سفید در ژانویه 2021، مذاکراتی نامنظم و آشفته آغاز شد که با موارد عدم درک و تفاهم بین مسکو و تهران همراه بود، زیرا روسیه حاضر به حمایت از تمام مطالبات ایران که آنها را زیادت خواهانه (maximalistes) تلقی می کرد، نبود.
بدقولی های روسها در زمینه اتم غیرنظامی ایران نیز پیشتر باعث توقف احداث نیروگاه بوشهر شده بود. در سال 1995، تهران یک رآکتور از نوع VVER-1000 به مسکو سفارش داده بود تا نیروگاه ناتمام ساخت زیمنس آلمان که پس از انقلاب اسلامی 1979 متوقف شده بود، را به آن مجهز سازد. در وضعیتی بین فشارهای مستمر غربی ها و مذاکرات بی انتها با آژانس بین المللی انرژی اتمی، این رآکتور نهایتا پس از 16 سال در سال 2011 به خدمت درآمد.
پس از آن درگیرشدن مشترک دو طرف در صحنه جنگ سوریه و پس از آن دفن توافق نامه اتمی 2015 وین باعث بازگشت اعتماد بین دو کشور گردید. امضاء یک یادداشت تفاهم راجع به همکاری در بخش گاز به عنوان علامت شاخص یک شراکت نوین استراتژیک توصیف شد. دو کشور که اولین و دومین ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در جهان را در اختیار دارند، جبهه مشترکی، دست کم در تئوری، بر بستر دشواری های جهانی تأمین انرژی و نوسانات شدید قیمتها تشکیل داده اند. روسیه ظاهرا قرار است به ایران در بهره برداری از میدان های غول آسای گاز کیش و پارس شمالی کمک و نوسازی تأسیسات میدان پارس جنوبی در آب های خلیج فارس که کنسرسیوم بین المللی به سرپرستی گروه فرانسوی "توتال-انرژی" TotalEnergies در سال 2018 از بیم تحریم های آمریکا از آن کنار کشیده بود، کمک کند. اما کارشناسان در مورد عملی بودن این طرح تردید دارند، چرا که روسیه نه سرمایه و نه مهارت های فنی لازم برای پر کردن جای خالی سرمایه گذاری های غربی هیچیک را در اختیار ندارد.
تجربه تهران در دور زدن تحریمها مسکو را نیز به تقلید از آن ترغیب کرده، تا آنجا که از این بابت در برخی بازارها، مانند پتروشیمی، با شریک ایرانی خود در رقابت قرار گرفته است. هر دو از این پس کشورهای بازیگر اصلی در خلیج [فارس] – بویژه امارات متحده عربی – را جهت بازصدور نفت خام با پرچم های دیگر به کمک خواسته اند. روسها به شیوه ای فرعی تر تکنیک های ایران را به کار می گیرند : خاموش کردن دستگاههای ردیاب یا انتقال نفت در دریا از نفتکشی به نفتکش دیگر. این "ناوگان های شبح مانند" طبق یک تحقیق روزنامه فایننشال تایمز، به مسکو امکان داده که در ماه ژانویه 9 میلیون بشکه نفت صادر کند، در حالیکه حجم صادرات آن در نوامبر گذشته از 3 میلیون تجاوز نمی کرد.
از دیگر دغدغه های مشترک اولویت دادن به پرداختها با پول های ملی یا اعطای تخفیف های اساسی در قیمت ها به چند مشتری بخصوص است. برخی قراردادهای دو جانبه که از نظر بازرگانی معنی و مفهوم درستی ندارند، بیشتر برای سرپوش گذاردن بر مسیرهای بازصدور نفت مثلا در حوزه های هواپیمائی یا اتوموبیل است. به گفته خانم ممدووا، "مدتی است یک شوخی درباره فرمول موسوم به "مصالح ساختمانی" در آمار رسمی رایج است زیرا همه می دانند که بخشی از این مبادلات کالاها و تولیدات زیر تحریم را در بر می گیرد".
در ماه ژانویه، بانک مرکزی ایران اعلام کرد موافقتنامه ای با بانک مرکزی روسیه امضا کرده که هدف از آن متصل کردن سیستم های ملی ارتباطات و نقل و انتقالات بانکی است. در طرف ایرانی بار دیگر توصیف های اغراق آمیز از محاسن این گونه قراردادها برقرار شد. در حالیکه اساس موضوع چیزی نیست جز خنثی کردن تحریم های بانکی علیه هر دو کشور از راه متصل کردن سیستم محلی مخابرات بین بانکی ایران با 106 مؤسسه مالی در 13 کشور که از سیستم روسی نقل و انتقال پیام های مالی استفاده می کنند و بس. محسن کریمی، معاون رئیس کل بانک مرکزی ایران در امور بین المللی، در اوایل فوریه از اینکه "دو سیستم بین بانکی محلی را نمی توان تحت تحریم قرار داد و دولت های غربی کنترلی بر زیر ساخت های آنها ندارند"، ابراز خرسندی کرد.
اما این پروژه ممکن است به چندین مانع برخورد کند. برای تهران سیستم روس نمی تواند یک بدیل معتبر برای شبکه جهانی پیام رسانی و نقل و انتقال مالی (SWIFT) باشد، مگر آنکه کشورهای سنگین وزنی مانند چین یا هند با پذیرفتن خطر یک زورآزمائی با واشینگتن به آن بپیوندند. پکن از پیش حاضر به قبول سیستم روسی MIR به عنوان بدیلی برای پرداخت با کارت اعتباری بانکی Visa نشده است. از سوی دیگر، بانک های روسی که همچنان منافعی در اروپا دارند، ممکن است از بیم تحریم های تازه حاضر به کار کردن با بانکهای ایرانی نشوند.
انتقاد از محور ایران-روسیه در تهران
فراتر از پروژه هائی که با فشار دو دولت به اجرا در می آید، معتبرترین شاخص نشانگر سلامت این روابط افزایش مبادلات بین بازیگران خصوصی بازار است. خرید و فروش غلات، میوه و سبزیجات، چوب، مصالح ساختمانی (واقعی) ماشین آلات مختلف، پتروشیمی، قطعات هواپیما... تجارت بین دو طرف از جمله در بخش هائی که زیر تحریم نیست، رو به گسترش دارد. نزدیک به 150 شرکت ایرانی جای پای محکمی در شهر آستراخان روسیه، در ساحل دریای خزر، که شرکت دولتی خطوط کشتیرانی ایران (Iran Shipping Lines) سرمایه گذاری کلانی در نوسازی بندر آن کرده و سهامدار اصلی آن است، بدست آورده اند. احداث مشترک کارگاههای کشتی سازی نیز مطرح شده است. طبق داده های رسمی، مبادلات بازرگانی بین دو کشور در سال 2022 به نزدیک 5 میلیارد دلار رسیده که در مقایسه با سال قبل 20% افزایش داشته است. سرگئی کاتیرین Sergueï Katyrine، رئیس اطاق بازرگانی و صنایع روسیه، در ماه اوت 2022 از اهداف بلند پروازانه تری صحبت کرد که به موجب آن حجم مبادلات در بلند مدت تا 40 میلیارد دلار افزایش می یابد که منوط به امضا شدن معاهده مبادله آزاد تجاری در کادر اتحادیه اقتصادی اورو-آسیائی (eurasiatique) است که تهران در حال حاضر با آن تنها یک موافقتنامه بازرگانی ترجیحی دارد.
در این زمینه روسها و ایرانیها راهی طولانی پیموده اند. روز 15 فوریه در جریان کنفرانسی در مسکو به سرمایه گذاران احتمالی راجع به تفاوت های فرهنگی بین دو کشور هشدار داده شد. مثال : "مذاکرات می تواند ماهها طول بکشد و مستلزم نوشیدن دهها لیتر چای باشد"، "شرکای ایرانی پاسخ ندادن به ایمیل ها یا تماس های تلفنی را امری عادی می دانند"... و اما در خصوص خواست اعلام شده طرفین به پایان دادن به سلطه دلار، فعلا پیشرفت نسبی نیز حاصل نشده است. پس از آنکه در تابستان 2022 با سر و صدای زیاد در بوق و کرنا اعلام شد که ساز و کارهائی برای پرداخت با پول های ملی (روبل یا ریال) برقرار شده، مقامات دو کشور هنوز کمترین رقمی که نشان دهنده وزن این گونه مبادلات باشد انتشار نداده اند.
یک پروژه قدیمی که مدتها راکد مانده بود احیا شده است : پروژه احداث یک دالان بین المللی حمل و نقل شمال-جنوب مشتمل بر شبکه ای از مسیرهای دریائی، خطوط راه آهن و جاده که روسیه، ایران و هند را متصل سازد. به گفته آژانس بلومبرگ، سرمایه گذاری های مشترک ضروری حول محورهای مختلف در قفقاز، آسیای میانه یا دریای خزر ممکن است نهایتا به 25 میلیارد دلار بالغ شود. ولادیمیر پوتین روز 16 مارس بار دیگر در جمع عده ای از مدیران روس به تفصیل در این موضوع صحبت و حتی امتداد یافتن این خطوط و جاده ها تا آسیای جنوب شرقی را مطرح و تأکید کرد که "جمع زیادی از بازیگران تجارت بین الملل به این پروژه علاقه نشان داده و می خواهند در آن مشارکت داشته باشند". علاقه سرمایه گذاران علاوه بر مسأله نفع بازرگانی، جنبه ژئوپلیتیک نیز دارد. محور آن دادن تحرک بیشتر به مبادلات و کمک به دو کشور در حل و فصل مشکلات شدید لژیستیکی آنان از طریق گریز از مراقبت های بین المللی است که استفاده از محورها و مسیرهای خاص دریائی آن را آسان تر می سازد. نیما خرمی طی تحقیقی برای اندیشکده "انستیتو خاورمیانه واشینگتن" در اوت 2022 نوشته بود که توسعه این دالان همچنین به روسیه و ایران امکان می دهد "نفوذ و حضور فزاینده ترکیه در آسیای میانه و جنوب قفقاز که موجب نگرانی مسکو و تهران است، را محدود سازند". این پروژه همچنین دسترسی روسیه به بازار هند که از خریداران غله و نفت روسیه است، را تسهیل می کند.
تأسیس دالان شمال به جنوب از این پس علامت شاخص خواست روسیه به ترسیم مجدد مدارهای جهانی گرائی (mondialisation) با پایان دادن به هژه مونی غرب به همان شیوه ای است که مثلا مسیر صادرات نفت خود را به سوی چین تغییر می دهد. کرملین به عنوان پشتوانه این هدف جاه طلبانه گفتمانی مبنی بر "اشتراک ارزشها" بین مسکو و تهران – به معنای محافظه کاری اجتماعی و ضدیت با غرب و به عبارت دیگر رجعت تئوری های قدیمی راجع به اوراسیزم (eurasisme اتحاد شرق اروپا با آسیا)– را ارتقا می دهد. چنانچه تهران دفعتا نخواهد از چنبره این ملاحظات ایدئولوژیک خارج شود، دو شریک در یک نقطه نظر سهیم هستند : تفاهم دو جانبه آنان پایدار و بلند مدت خواهد بود، زیرا منازعه با غرب به این زودی فرو نخواهد نشست. آقای کوژانف، کارشناس مستقر در دوحه (قطر)، بر این باور است که «ایرانیها درک کرده اند که روسیه ایران را در ازای بهبود روابط خود با غرب، آن طور که در سالهای دهه 1990 رفتار کرده بود، "نخواهد فروخت"...در هر دو طرف این شراکت نوعی سمت گیری مجدد استراتژیک تلقی می شود و نه یک تنظیم مقطعی روابط ناشی از شرایط فعلی...».
با این همه در مورد تشکیل محور روسیه-ایران در تهران اتفاق نظر وجود ندارد. با آنکه این نزدیکی چشمگیر روابط دو جانبه طبعا بدون موافقت رهبر رژیم، علی خامنه ای، به عنوان تصمیم گیرنده نهائی در مسائل سیاست خارجی، نمی توانسته عملی شود، چندین نماینده مجلس ایران اخیرا در خصوص وابستگی بیش از حد به مسکو و همچنین پکن به دولت رئیسی هشدار داده اند. این نمایندگان بویژه پارلمانتر محافظه کار، مصطفی حسینی قطب آبادی، خواستار مراعات رویکرد "نه شرقی نه غربی در حوزه سیاست خارجی" هستند. او در مصاحبه ای که در اواخر فوریه با خبرگزاری "شفقنا" انجام داده، از اینکه ایران با حرکت سریع به سمت آسیا فاصله غرب با خود را بیش از پیش افزایش دهد، ابراز نگرانی و از بابت این خطر که تهران گروگان جنگ روسیه در اوکراین شود، هشدار می دهد.
تجدید روابط دیپلماتیک بین ایران و رقیب بزرگ منطقه ای آن، عربستان سعودی، که روز 10 مارس در پکن اعلام شده، اراده تهران به خروج از انزوای فزاینده در این ایام که رژیم با یک جنبش قوی اعتراضی از سوی مردم مواجه است، را نشان می دهد. روسیه نیز مانند پکن تلاش می کند پیوندهائی با تمام بازیگران منطقه از عربستان سعودی تا اسرائیل را حفظ کند.
یک بینش بلند پروازانه بدون امکانات لازم
پروژه های جاه طلبانه فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی تنها به دلیل وضعیت آسیب پذیر دو رژیم مورد تهدید قرار ندارد. در هر دو طرف تجربه طرح ها و گفتمان های تو خالی و بی سرانجام یا مبدل شدن پروژه های زیر ساخت های جدید به ابزاری برای فساد مالی وجود داشته است. علاقه مجدد به پروژه دالان شمال به جنوب در کادر سیستم بلند پروازانه ای موسوم به "پنج دریا" تشدید شده است : دریاهای آزوف، بالتیک، سفید، خزر و سیاه، که یک رؤیا و پروژه قدیمی است که از زمان تزار پطر کبیر شکل گرفت و توسط استالین نیز دنبال شد با این هدف که روسیه به مرکز و کانون بازرگانی جهانی مبدل شود.
به عنوان مثال موضوع تعمیق کانال بین رودهای ولگا و دون (Volga-Don) برای مسکو و تهران بار دیگر اهمیت یافته، چرا که به کشتی های دو طرف امکان می دهد بدون هیچگونه مانع و رادعی از دریای خزر تا دریای سیاه و دریای آزوف طی طریق کنند. امروز به دلیل عمق ناکافی این کانال تنها کشتی هائی که بار سبک دارند می توانند از این مسیر استفاده کنند.
اما مشکل اینجاست که روسیه و ایران برای تحقق این بینش استراتژیک هر دو بشدت به کمبود امکانات دچار هستند. دو کشور در شرایط اضطراری و زیر فشار شدید خارجی در حال این گونه برنامه ریزی ها هستند. حتی پیش از شروع جنگ در اوکراین، چندین پروژه زیرساختی راکد مانده بود. از آن جمله می توان از طرح نوسازی خط آهن متصل کننده آستارا به رشت در شمال ایران نام برد. این پروژه که برای عملیاتی شدن محور غربی دالان بین المللی حمل و نقل شمال به جنوب (که از آذربایجان می گذرد)، جنبه اساسی دارد، سالهاست به رغم مشارکت شرکت ملی راه آهن روسیه درجا می زند. این شرکت در تابستان 2022 وعده داده بود یک و نیم میلیارد دلار سرمایه گذاری کند. به همین جهت ولادیمیر پوتین روز 16 مارس به این پروژه خاص نیز اشاره کرد و گفت "باید در این پروسه تسریع شود".»مجید زروقی (پاریس) و بنوا ویتکین (مسکو)
https://www.lemonde.fr/international/article/2023/03/31/la-guerre-en-ukraine-pousse-russie-et-iran-dans-un-front-commun-des-parias_6167770_3210.html