ته مانده یک رژیم رو به زوال
صحبتهایی که بحران را تا اندرونی نظام به پیش برد و تارپود بافته شده برای سلیمانی سردار قاتل و سپاه را برای همیشه پنبه کرد.
غیر منطقی خواهد بود اگر فکر کنیم روحانی و تیمش به تبعات تضعیف سپاه به عنوان یگانه نگهدارنده رژیم در شرایط سرنگونی واقف نبوده است! اما روحانی به مثابه یک نیروی تماما امنیتی باید انتخاب میکرد ،« بودن یا نبودن را»
اما خشم خامنه ایی و سران سپاه و روضه خوانان نمایشات جمعه بازار، مرحمی بر این زخم خونچکان نبود. جز حذف همه...
دوران پسا خامنه ایی و انتخاب رهبری ،پیشا یش به جنگ گرگها دامن زده بود. روحانی سرنوشت روسای جمهوری قبل از خود را در پیش چشم داشت.
و برای فردای خود در راس هرم جایی ویژه طلب میکرد.
تلاش های خامنه ایی در خصوص یکپایه کردن رژیم با بحران مواجه شد.و حالا خامنه ایی در آخرین آوردگاه خود، در برابر مردم، ناچار شد دستان خالی اما خون چکان خود را به نمایش بگذارد .
رسیدن خامنه ایی به مرحله کنونی به آسانی میسر نبود. جان ها ی شیفته بسیاری این مسیر صعب را پیمودند و مهر قیام را بر پیشانی رژیم حک کردند.دیگر بازی تمام شده بود .
قیام ۹۶ در سال ۹۸ به بلوغ خود در زمینه های سیاسی، اجتماعی و تشکیلاتی رسید و آینده تاریک رژیم را در بالاترین سطح به خوبی بارز کرد. قیام در بطن جامعه نطفه بست .و در لحظه لحظه زندگی مردم رسوخ کرد و معنای دیگری برای تغییر تاریخ این میهن در برهه حساس کنونی رقم زد و شارلاتانیسم اخوندی را برای همیشه از دستآورد های دوگانه سوز خود « اصلاح طلب ،اصول گرا » محروم ساخت. سیلی قیام های پی در پی بر گونه نظام،خامنه ایی را به سمت یکپایه کردن رژیم سوق داد.تا به خیال خام خود با تک پایه کردن ،شمارش معکوس سرنگونی را اندکی به تاخیر بیاندازد.
حذف کاندیداهای رژیم در بالاترین سطح برای نشاندن رئیسی بر کرسی ریاست، چاره درد نبود وبر خلاف انتظار خامنه ایی، بحران را به لایحه های درونی رژیم هم گسترش داد. احمدی نژاد سر دیگر طیف برای خود نقش ویژه ایی در سر می پرورانید لذا در راس معترضان حذف شده تا تکفیر خامنه ایی پیش رفت .او تلاش داشت با حربه تهدید و افشاگری صلاحیت خود را از چنگ خامنه ایی به کف آورد و سوار بر موج پوپولیسم که استاد آن بود قشر خاکستری در سبد اصولگرایی را به پشت سر خود آورد.
اما همچنان که خانم مریم رجوی گفت: سلاخی و حذف کاندیدا های نمایش انتخابات که در چهل سال گذشته در همه جنایت های رژیم سهیم بوده اند برای یکپایه کردن، تنها نشانه اشکاربحران سرنگونی در ساختار رژیم است.
آری
اینبار رژیم در وحشت دیگر است
دیگر شعار در میان نیست
آنچه هست صحبت
اسلحه و تفنگ و خنجر است .
دوران شعار گذشته است !
با هر چه در دست
باید به جنگ اهریمن رفت
اهریمن
سخت در وحشت است .
جواب هر گلوله ،
صدها
مسلسل است
میدانِ اینبار
پر از
رستم دلاور است .
اما در خارج از دستگاه رژیم اتفاقات دیگری هم رقم می خورد مقاومتی زنده و پویا که بحران های خارجی و منطقه ای را هم زمان با تشکیل کانونهای شورشی و سازماندهی هرچه بهتر ان بر سر رژیم آوار میکرد .
حمایت بیش از دویست نفر از نمایندگان کنگره امریکا از طرح ده ماده ای خانم رجوی اوج این اقدامات بود .
کانون های شورشی در بطن جامعه به شکل گیری و گسترش خود ادامه میدهند و با فرمانِ فرمانده کبیر ارتش آزادی بخش ،موُسسان پنجم آغاز فعالیتش را اعلام می کند.
حالا دیگر تنها یک حرف باقی مانده است و آن تنها این جمله است:
ما زن و مرد جنگیم
بجنگ تا بجنگیم
درود بر کانون های شورشی
درود رزمندگان آزادی
ناصر دریادل ۳۰/۰۵/۲۰۲۱