اسم طلايي حنيف
حنیف تبلور صدایی بود که امید در دلها ، شور در فکرها و شجاعت در عمل را بیان میکرد. غدار بند انزمان که میگفت ، کوروش تو بخواب که ما بیداریم ، ناگهان چرتش پرید و توهمش درید. از اینرو کمر به قتل و نابودی بست. اگر چه که غنچه های روییده در باغ انسانی را به چوبه دار بست ، اما اراده تاریخ بر این بود که ارابه خودش را از روی مرده این سرکش به پیش ببرد و اینگونه شد. اما خدای این ارابه یکی از غنچه های این باغ را نگه داشت. گل سرخ محمدی باقی مانده از ان گلستان اما رسالتی سخت ، سنگین و طاقت فرسا را میباستی بر دوش خود بکشد ، انهم در مقابل کسی که بر فرش خون فرود امد بود و خود را بر ماه نشاند بود. رسالت ، رسالتی سنگین بود که در یک کلمه میتوان انرا خلاصه کرد. « از ماه به چاه بردن ان دجال ». از اینرو جنگی نابرابر ، سهمگین ، خونبار و طاقت فرسا در گرفت. درد از پس درد ، خون پشت خون ، ناله ازپس ناله ، زجه بدنبال زجه و مرگ پشت مرگ. اما فقط مادر تاریخ بطور واقعی وشاهدی بی طرف میداند که در وقت کشاکش از ما چه کشیدند و از انها چه کشیدیم.
در یک طرف جالوت با همه توش وتوان ارتجاعی و در طرف دیگرطالوت با همه کوچکی و چابکی اش در جنگی نابرابر چنگ در چنگ هم انداخته اند.
ان یکی مظهر شقاوت ، درندگی ، عقب افتادگی ، جهالت ، رذالت و پستی . این طرف مظهر مقاومت ، مجاهدت ، شجاعت ، از خودگذشتگی و فدا بود. صحنه نبرد به سرعت قطبندی شده.
این سو همه سوی خوشان آن سو همه با ناخوشان
این سو همه مهرو وفا آن سو همه جورو جفا
در چنبره این نبرد نابرابر بود که چاه باطل هر روز عمیقتر و قله ستیغ حق هر روز بلندتر میشد. با نام اسلام امدند اما بلایی را بر اسلام و مسلمانی آوردند که میتوان از روی درد و از ته دل فغان براورد .
مسلمانان مسلمانان ، مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم این ارتجاع مسلمان وار میاید.
اگر چه در آن جبهه شیطان مسلم زمان انهم بر روی زمین از انسانها معمولی جنایتکارترین و شقاوت پیشه ترین موجودات را تولید کردند اما این سو همه از کار ننشسته و خیل عظیمی از انسانهای را پرورش داد که تا فرا سوی طاقت بشری بر عهد و ایمان خود استوار بمانند. تبلور پاکبازان در اشرف به گل نشست و نمود این جان نوازان در لیبرتی ادامه یافت. با اشرفیان و با تجربه اشرف به جرات میتوان گفت ، که به ان گره کور انسانی که تمامی فلاسفه ، جامعه شناسان و روانشناسان در پشت فهم ان مانده اند اشعه ای تابیده شده ونوع جدیدی از فهم انسان و درک مهمی از مبارزه و انسان مبارز برای ازادی را در صحنه عمل و نه تئوری به بشریت هدیه داد.
بزرگترین دست آورد این نبرد که سراسر از جانفشانی این بود که جمع مستانی را به این جهان عرضه کرد که سر حلقه رندان و ازادگان این دنیا شدند.
در این کشاکش سهمگین ، دراین فرازو فرودهای کشنده و در پیچ وتابهای نیم قرن مبارزه ، همین که سازمان مجاهدین بدون تناقض و تضاد درونی و بدون وابستگی به این ویا آن ابر قدرت هنوز هم به پیش میتازد اول از همه نشان از اینده ای روشن برای وطن غم زده ام دارد.دوم از اراده استوار کلیت این جنبش برای رهایی و سوم نمودی است از یک اراده برتر برای اینکه این شیشه را در بغل سنگ نگه دارد تا در روز ر و ساعت سین اراده خود را به انجام رساند. در این دوران خیلی چیزها ثابت شد ولی با اشرف و اشرفیان یک چیز بیشتر از همه عیان شد ، که انرا هم غزلسرای ایران حافظ با زبانی روشن و کلامی زیبا که نهایت و غایت تکامل انسانی را نشان میدهد را ارائه میدهد.
ملک در سجده ادم زمین بوس تو نیت کرد که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
انروزی که ملائکه بر انسان سجده کردند اگر چه در ظاهر شمائل انسانی را میدیدند ولی ورائ این شمائل ودر باطن حسنی را مشاهده میکردند که بیش از حد انسانی است. و ما امروز شاهد زنده این حسن در ایستادگی و مقاومت اشرفیان هستیم.
از این رو جای سه تبریک دارد.
اول به ان اراده برتر که حافظ شبانه روزی این یکی یکدانه خودش است. تبارک الله احسن الخالقین
دوم به مردم و جوانان ایران که وارثان و صاحبان واقعی این دستگاه هستند.
و سوم به خواهر مریم که خالق این دستگاه است
تبریک ، تبریک ، تبریک
شوراي مهندسين ايراني ـ بن ـ پرويز مصباحي