Loading...

یک قطعنامه و پایه های لرزان یک نظام سرکوبگر!

image
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۳

یک قطعنامه و پایه های لرزان یک نظام سرکوبگر!

حقوق شهروندی برآمده از این دگرگونیها، بنابرخصلت دینامیکی اش تعریف جدیدی از مفاهیم حقوق بشری را که با شرایط جدید انطباق داشته باشد، ایجاب می کند.
نظامهای پیشرفته و منطبق با معیارها و نرم های امروزی از این تحولات به مثابه سکوئی برای نیل به ترقی و پیشرفت بیشتر سود جسته و درصدد بهره برداری هر چه بیشتر از آن در جهت رفاه و ارتقاء حقوق شهروندی می باشند. نقش روشنگرانه این تحولات و الزامات و روابط حاکم بر مناسبات جهان سرمایه داری در شرایط فعلی از سوئی و دخالت و فشار وجدانهای بیدار بشری از طرف دیگر، ایجاب می کنند تا کشورهای سرمایه داری غرب در روابط خود با رژیم های سرکوبگر بر رعایت حقوق بشر، بویژه حق برخورداری از آزادیهای پایه ای و اطلاع رسانی آزاد اشاره و تاکید کنند.
از این روی، تحولات مورد اشاره به چالشی جدی برای ساختارهای سیاسی – اجتماعی عقب مانده و ارتجاعی تبدیل گردیده است که می تواند در روند فروپاشی آنها نقش و جایگاه بسیار مهمی داشته باشد.
استبداد دینی حاکم بر میهنمان که از همان ابتدای شکل گیری اش، نظر به ماهیت عقب مانده و به غایت ارتجاعی اش بقای موجودیت خود را در سرکوب و جهل و ناآگاهی و نقض وحشیانه حقوق پایه ای مردم، بویژه آزادی بیان و عقیده می دید و اکنون نیز بدون نقض بی رحمانه حقوق بشرقادر نخواهد بود حتی یک روز به حاکمیت شوم خود ادامه دهد، امروز بیش از هر حکومتی خود را بطور مضاعف در معرض تهدید پیشرفتهای فوق الذکر می بیند.
تقارن زمانی این تحولات فوق العاده مهم با دوران سرنوشت ساز مبارزه و پیکار بی امان جنبش مقاومت ایران برای آزادی، رژیم ارتجاعی حاکم بر میهنمان را بیش از پیش در تنگنای مرگباری قرار داده است.
در این رابطه نقش راهگشای دیپلماسی انقلابی مقاومت و حضور لاینقطع نمایندگان، سفرای حقوق بشری و بالاخص رئیس جمهور برگزیده آن، خانم مریم رجوی در مجامع حقوق بشری جهان در دفاع از حقوق به یغما ء رفته مردم ایران، امریست که در تاریخ جنبش های انقلابی و آزادیبخش کم نظیر می باشد.
نظر به توضیحات فوق و با نگاهی به وضعیت فلاکت بار رژیم آخوندی بعد از عقب نشینی های پرذلتش از بلندپروازیهای اتمی، می توان به سراسیمگی سردمداران رژیم آخوندی بعد از صدور قطعنامه پارلمان اروپا که بدون تردید قبل از هر عاملی حاصل کارزار پی گیر مقاومت ایران می باشد، پی برد.
همگان می دانند که، در اثر فعالیتهای همین مقاومت بود که این رژیم قرون وسطائی تاکنون شصت بار در کمیسیون حقوق بشر ملل متحد، بخاطر نقض وحشیانه نرم های بین المللی حقوق بشر محکوم شده است. همین فعالیت ها بود که خمینی نابکار و ضدبشر را از "ماه" به پائین کشیده و او را به عنوان منفورترین چهره بین المللی در دوران معاصر، به ثبت رسانده است.
آخر به قول دکتر کاظم رجوی: "ما تاریخ حقوق بشر را با خونمان می نویسیم".
وای که برای رسیدن به این نقطه چه خونهای پاک و گرانقدری که از پیکر پاک مجاهدان و مبارزان به زمین ریخته نشد؟
وای که چه پیکرهای نازنینی در زیر شلاقهای مزدوران، آش و لاش و له و لورده نگردید؟ وای که چه عواطف پاک و معصومانه ای در این مسیر پرپر نشد؟
قطعا تصویب این قطعنامه یک پیروزی برای مقاومت و مردم ایران و یک شکست خفت بار برای رژیم آخوندی می باشد. ولی باید دانست که این پیروزی ساده بدست نیامده است. متاسفانه بدلیل سیاست مماشات، مردم ایران تاکنون بهای بس گزافی برای حقوق بشر پرداخته و هنوز هم باید برای بدست آوردن آزادی و حقوق بشر بپردازند.
پارلمان اروپا در تاریخ سوم آوریل با صدور قطعنامه ای ضمن محکوم کردن نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها، از جمله اعلام کرد که:
"انتخابات ریاست جمهوری در ایران مطابق با استانداردهای دمکراتیکی که اتحادیه اروپا برای آن ارزش قائل است، برگزار نگردیده است."
پس از صدور قطعنامه پارلمان اروپا رژیم آخوندی کارگزاران خود را یکی پس از دیگری به صحنه فرستاد تا با توسل به شانتاژ و تهدید شاید بتواند مذبوحانه از عواقب سنگین و تاثیرات اجتماعی آن بکاهد.
آخوند موحدی کرمانی، امام جمعه تهران در ارتباط با احتمال تاسیس دفتر اتحادیه اروپا در ایران با اشاره به اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1979 تلویحا به تهدید کشورهای اتحادیه اروپا پرداخت و گفت:
"مردم ایران اجازه تاسیس لانه جاسوسی جدید در ایران را نخواهد داد، از سرنوشت لانه جاسوسی آمریکا عبرت بگیرید. همانطور که جاسوسهای آمریکائی دست و چشمشان بسته بود، آنها نیز باید از آن پند بگیرند."
بنظر می رسد که گشوده شدن یک جبهه جدید جهانی برای وادار کردن رژیم جنایتکار آخوندی به دست برداشتن از دار و شکنجه و سرکوب و رعایت حقوق بشر که پاشنه آشیل این رژیم سرکوبگر می باشد و نقش راهگشای مجاهدین و مقاومت در آن، به کابوسی برای سردمداران رژیم از همه طیف های آن تبدیل گشته است.
آقای استراون استیونسون، نماینده شریف پارلمان اروپا طی بیانیه ای تحت عنوان:"هیستری حکومت دینی در ایران علیه قطعنامه پارلمان اروپا" به تاریخ 19 فروردین می نویسد:
"بیش از یک هفته است که واکنشهای هیستریک و وحشت زده حکومت دینی حاکم بر ایران علیه قطعنامه پارلمان اروپا که در سوم آوریل به تصویب رسید، ادامه دارد. از وزیر خارجه به اصطلاح "مدره" تا رئیس مجلس و رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی آن و امام جمعه تهران تا بخش عظیمی از اعضای مجلس فرمایشی و رسانه های مختلف رژیم، اتحادیه اروپا و پارلمان اروپا را به باد حمله گرفتند که چرا انها نقض حقوق بشر و روندهای ضد دمکراتیک در حکومت ایران را به روابط اتحادیه اروپا با رژیم ایران و مذاکرات اتمی پیوند زده اند. این به خوبی نشان میدهد که موجودیت این رژیم تا چه اندازه به نقض سیستماتیک و وحشیانه حقوق بشر پیوند خورده و هرگونه انعطاف در این زمینه، سرنگونی آن را تسریع خواهد کرد. این بسیج خبیثانه همچنین نشان میدهد، که همه باندهای این رژیم تحت عناوین "تندرو"، "مدره"، "معتدل" و "پراگماتیک"، همگی در اعدام و سرکوب و کشتار و در نقض حاکمیت مردم اشتراک نظر و منافع دارند و مدافع بی چون و چرای سلطه مطلقه ولایت فقیه هستند."
از زوزه های وحشت کارگزاران فاشیزم دینی حاکم بر کشورمان پیداست که آنها بیش از هر زمان دیگر، اثرات کشنده "جام زهر اتمی" را بر"سیستم دفاعی" پیکر سراسر جنایتبار خود حس کرده و بدرستی دریافته اند که هرگونه عقب نشینی در حوزه حقوق بشر و حقوق شهروندی به مرگ و سقوط محتوم رژیم ضدبشری شان راه میبرد.
بنابراین بار دیگر به یمن فداکاری و تلاشهای خستگی ناپذبر مقاومت ایران در بکارگیری همه ظرفیت های ذیربط برای آزادی، عدالت اجتماعی و حقوق بشر، بساط دجالیتی که آخوند شیاد روحانی تحت عنوان "اعتدال" در پهنه سیاست خارجی برای پیشبرد سیاست استمالت پهن کرده بود، نه تنها بر سر آخوندهای ضد بشری خراب گردید، بلکه به عاملی در راستای تشدید تضادهای مرگبار این نظام سراپا ظلم و جنایت تبدیل شده است.
و البته "باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است"!
حسین یعقوبی
اول اردیبهشت 1393