نشخوار پس مانده های جنگ ضدميهنی، چرا؟
خامنه ای 10روز پيش (در روز 26اسفند) هم تعدادی از پاسداران جنايتکار را تحت عنوان «مسئولان اردوهای راهيان نور» يا آن طور که مردم می نامند «راهيان زور»، نزد خود فراخواند تا اهميت کارشان را گوشزد کند و به آنها خط و رهنمود بدهد. حرف خامنه ای با اين مزدوران نيز در يک کلام اين بود که نبايد گذاشت سايهٴ جنگ ضدميهنی کمرنگ شود و به فراموشی سپرده شود. وی در قبال خشم و نفرت مردم از پيامدهای اين نمايش که هر ساله شماری از فرزندانشان را در راه بردن و آوردن به مناطق جنگی قربانی می کند، با قساوت تمام گفت: «اين گونه حوادث نبايد بهانه يی برای زير سؤال بردن اصل اين حرکت بزرگ و مفيد شود».
سؤال اين است که اين نمايش مشمئزکننده به اصطلاح «راهيان نور» چرا اين قدر برای رژيم اهميت دارد؟ چرا ولی فقيه ارتجاع، شخصاً در آن حضور می يابد و اين همه بر آن تأکيد و اصرار می ورزد؟
چه نيازی باعث شده که خامنه ای به رغم بغض و نفرت بزرگ ملت ايران از جنگ ضدميهنی اين گونه تلاش بر بازسازی آن فضای جهنمی و آويختن به آن دارد؟ آن هم در شرايطی که حتی سردمداران رژيم هم می کوشند خود را از ننگ دست داشتن در آن فاجعه بزرگ تاريخ ايران، مبرّا جلوه دهند؟
چرا اين روزها رژيم، تکيه اصلی دستگاه تبليغاتی خود را روی اين موضوع گذاشته و شبکه های مختلف تلويزيون آخوندی، در ايام نوروز، وقت و بی وقت، صحنه هايی از اين کارناوال مشمئزکننده مرگ و عزا را همراه با صحنه ها و تصاوير جنگ ضدميهنی به خورد مردم می دهند؟
پاسخ را بايستی در شرايط به شدت بحرانی رژيم به ويژه پس از در نورديده شدن سراسر پيکره رژيم با زهر اتمی، جستجو کرد. خمينی دجال، در آتش جنگ ضدميهنی دميد و تا جايی که توانست آن را ادامه داد تا سرپوشی برای معضلات و بحرانهای رژيمش باشد و سياهترين سرکوب معاصر را با آن توجيه کند. وقتی هم که پس از 8سال به زانو درآمد و ناچار شد از اهرم جنگ دست بردارد و زهر آتش بس را سر بکشد، برای حفظ تعادل رژيمش دست به قتل عام زندانيان سياسي زد.
اکنون هم خامنه ای در شرايطی که طلسم ولايتش درهم شکسته و در محاصره بحرانها و تحريمها همراه با تماميت رژيمش در آستانهٴ خفگی قرار گرفته، تلاش می کند از همان الگو، پيروی کند؛ اما در حالی که در انبان متعفن دجالگری نظامش حتی ديگر ذخيره استخوان هم باقی نمانده، ناگزير به يادآوری و نشخوار صحنه های آن جنگ شوم و ننگين می پردازد و تلاش می کند با ترفند به اصطلاح «راهيان نور» سايهٴ سياه آن فاجعه را هم چنان حفظ کند تا به خيال خود در اين فضا، اولاً ، مطالبات حقة اقشار مختلف مردم را تحت الشعاع قرار دهد، ثانياً ، به نيروهای وارفته، ريزشی يا در حال ريزش خود روحيه بدهد و وضعيت درب و داغان باند خود را با استفاده از فضای جنگ سر و سامانی ببخشد، ثالثاً ، بحران درون رژيم را تخفيف دهد.
واقعيت اين است که وضعيت رژيم بسا وخيم تر از آن است که با نشخوار پس مانده های جنگ بتواند نفسی بکشد و حتی اندکی از بحرانهايش را تخفيف دهد. اما اين نمايشها و اين همه اصرار بر ادامه آن، يک حقيقت را در برابر همگان قرار می دهد، اين که دعاوی تعامل گرايانهٴ آخوند روحانی و تن دادن به مذاکره و عقب و نشينی، فقط و فقط به خاطر بسته شدن راه نفس رژيم در محاصره بحرانهاست والا نظامی که ماهيتاً تنها در جنگ و بحران امکان بقا دارد، اگر کمترين رمقی پيدا کند، به جنگ و جنگ افروزی و ارسال کشتيهای مملو از سلاح به اين سو و آن سو و به تهيه و تدارک امکانات برای دستيابی به بمب اتمی و موشک رو خواهد آورد.
برگرفته از سایت سازمان مجاهدین خلق