Loading...

نگراني درباره برادران يا بخش ديگري از كارزار گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين- سليمان و رحمان حيدري

image
۱۱ بهمن ۱۳۹۲

نگراني درباره برادران يا بخش ديگري از كارزار گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين- سليمان و رحمان حيدري


فقط براي اطلاع خانواده بزرگ مقاومت و ايرانيان شريف تأكيد ميكنم كه:
نا گفته پيداست كه بعد از خوردن جام زهر و عقب نشيني ذلت بار ولي فقيه جنايتكار كه البته به دليل پايداري و افشاگريهاي ملي اين مقاومت به حلقومشان ريخته شد.
پس از افشاي جنايت عليه بشريت در اشرف, توسط گزارشات مستند ارتش آزاديبخش ملي ايران و برملا شدن نقش خائن مزدور در اين جنايت, حباب دود و دم هاي اين رژيم تركيد و حماسه كبير 10شهريور مجاهدان اشرف، به اسطوره فراموشي ناپذير پايداري و تسليم ناپذيري تبديل و پيام آن در سراسر جهان منتشر شد.
اعتصاب غذاي 108 روزه در كشورهاي مختلف جهان، اصيلترين و فداكارانه ترين نماد همبستگي ايرانيان آزاديخواه با پرچمداران مقاومت سازمان يافته براي سرنگوني تماميت اين رژيم پليد را به نمايش گذاشت و اين پيام رسا را جهاني كردند كه اين مقاومت به يمن پايداري و بهايي كه اعضا و هوادارانش براي آن ميپردازند, علي رغم هر توطئه و جنايتي استوار تر و منسجم تر از گذشته براي سرنگوني تماميت اين رژيم, لحظه اي از پا نخواهد نشست.
هم چنانكه پايداري شيرزنان و كوه مردان مجاهد در ليبرتي در برابر تمامي حملات وحشيانه و توطئه هاي رژيم و مزدورانش سرمشق پايداري به هر قيمت و وفاداري به آرمان آزادي مردم ايران را رقم زده و حسرت تسليم شدن به قاتلان مردم ايران را بر دلشان گذاشته است.
بعد از تمامي شكستهاي بين المللي و منطقه اي رژيم كه به يمن افشا گريها, تلاشها و كارزارهاي شبانه روزي مقاومت ايران و ايرانيان آزاده در سراسر جهان محقق شد, وزارت اطلاعات آخوندي كر هماهنگ ديگري عليه اين مقاومت، تحت نام “خانواده” به راه انداخت. اما اين بار توسط برخي مأموران خارج كشوري خود در امتداد همان پروژة رسواي اعزام«خانواده» به ورودي اشرف و شكنجه رواني با صدها بلندگو به بهانه ديدار با«فرزندان اسيرمان در اشرف»،همراه با نسبت دادن كشتار مجاهدين به خود مجاهدين مضافا بر انواع لجن پراكنيهاي«لومپن- پاسدار- آخوندي» ديگر عليه مجاهدين و رهبري مقاومت … همان اراجيف و اتهامات رسوايي كه مزدوران خارج كشوري وزارت اطلاعات بدان اشتغال داشته و دارند را به مانسبت داده اند. با اين تفاوت كه چون محل مأموريتشان پاسدارخانه ها و پايگاههاي بسيج در داخل كشور يا در كنار نيروهاي مالكي در ورودي اشرف نيست، بر اساس فرمول معروف 80 -20 سعيد امامي، بايستي حداقل گاه گاهي غرو لندي هم به رژيم بزنند و الا خيلي ناجور ميشود. طوريكه حتي مشكل بتوانند به لحاظ قانوني از استقرار و استاتوي خود دفاع نمايند. به لحاظ سياسي و در ملأ اجتماعي هم كه به طريق اولي نمي توانند آن را موجه جلوه دهند.
در زمره اين مزدوران مستقر در خارجه، دو نابرادر ما به نامهاي قهرمان و نريمان حيدري هستند، به خصوص اولي كه مدت مديدي است همپاي مصداقي و ديگر مأموران بدنام از قيبل مسعود خدابنده و محمدحسين سبحاني و بتول سطاني و مينو سپهر و امثالهم… به رله كردن اراجيف و همخواني در كر هماهنگ گشتاپوي آخوندي عليه مجاهدين و رهبري مقاومت اشتغال دارد. كارزار شيطاني بسيار گسترده با تمام امكانات و بسيج حكومتي كه يك گوشه كوچك آن خيل مزدوران گمنام و بدنام و رسانه ها و وب سايتهاي وزارتي است. پيام يگانه و آماج مشترك اين كارزار شيطاني گسترده، هدف قرارد ادن و زدن به اصل مقاومت و پايداري و تسليم ناپذيري مجاهدين در برابر رژيم ضدبشري آخوندي و دست نشاندگان و حاميانش است زيرا كه درد بي درمان وكابوس زائل نشدني رژيم از جانب هماورد و دشمن اصليش كه سرنوشت محتوم آن را رقم خواهد زد، همين مقاومت و تسليم ناپذيري است.
حالا سنايوري مسخره گشتاپوي آخوندي را بنگريد كه در اين گيرو دار، به اين دو نابرادر خائن مأموريت داده كه پس از سالها پشت كردن به همرزمان و پيوستن به جبهه دشمن و باز نشخوار فضولات گشتاپوي آخوندي عليه ما مجاهدين و پس از آن همه لجن پراكني عليه رزم و فداكاري و جانفشاني اشرفيان قهرمان كه ما هم افتخار همراهي و همرزمي آنها را داشته ايم، ناگهان اين نابرادرهاي حيدرنژاد به درد فراق دچار شده ، و نگران حال و سلامتي مان شده اند. حال آن كه تا همين لحظه جز ابراز دشمني و كينه توزي، و جز اهانت و گستاخي و لجن پراكنيهاي آخوندي عليه ما و عليه راه و آرمان و ارزشهاي انقلابي و مبارزاتي و انساني ما به عنوان دو مجاهدخلق، هيچ احساس و عاطفه و رويكرد ديگري نسبت به ما نشان نداده بودند. البته از خائنيني كه به دشمن پيوسته و از اين سنگر، به صفوف مجاهدين و مقاومت شليك ميكنند، جز اين انتظاري نيست.
اما بخش مضحك ماجرا اين است كه وقتي ديگر تيري در تركش ارباب آنها(اطلاعات آخوندي) باقي نمي ماند، به اصطلاح درد فراق ما را به جان اين مأموران مفلوك مي اندازد و در حقيقت با قلمي كردن و انتشار آن از طريق سايتهاي وزارتي، به روشني اثبات ميكند كه نگراني نسبت به سلامتي و وضعيت ما براي اين نابرادران به هيچوجه واقعي نبوده و تنها هدفي كه از اين نمايش مسخره مدنظرنيست اطلاع از سلامتي ما ميباشد. تنها كسي هم كه مخاطب نامه سرگشاده آنها نيست، مخاطب رسمي اين نامه و نامي است كه بالاي آن نوشته شده.
نتيجه اينكه: انگيزه و هدف و سوژه نگراني و مخاطب نامه سرگشاده، همه در يك چيز خلاصه ميشود، و آن پيشبرد يك مأموريت در راستاي كارزار شيطان سازي عليه مجاهدين و نشاندن قرباني به جاي جلاد است و در اين مورد مشخص، زندان آخوند ساخته و مالكي ساخته ليبرتي را تبديل كردن به زندان مجاهدين ساخته!. فراموش نكرده ايم كه همين مزدور نابردار و ضدقهرمان بود كه بلافاصله بعد از قتل عام 10شهريور اشرف، به فرموده و با وقاحت تمام، مجاهدين و رهبري شان را مسؤل كشتار مجاهان شهيد معرفي كرد. اين در حالي بود كه جز رژيم آخوندي و جاني ترين كارگزاران و مزدورانش، هيچكس چنين خوش خدمتي دنائت باري به رژيم و مالكي نكرده بود. برعكس، عموم هموطنان و انسانهاي با وجدان در هرگوشه اي از جهان كه از اين جنايت هولناك اطلاع پيدا كردند، برانگيخته شده و با مجاهدين ابراز همدردي كردند و در مقابل عظمت حماسه پايداري و جانفشاني مجاهدين اشرف و شهيدان و بازماندگان آن سرتعظيم فرود آورده و نيروهاي مهاجم و جلادان را محكوم كرد.ند.
آري، اگر هيچ تبهكاريِ ديگري در كارنامه مزدوران نامبرده وجود نميداشت، هيمن نمونه كافي بود كه ماهيت او و ابعاد شقاوت و پستي و خوش خدمتي اش براي آخوندها را دريابيم.
نتيجه اينكه همچنانكه اشاره شد، دارند خط و خطوط سربازان جهل و جنايت گمنام را پيش ميبرند, پس ننگ و لعنت بر اين نابرادراني كه پس از مدتها خنجر زدن و زمينه سازي براي تهاجمات و كشتار همين برادرانشان؟؟ يك شبه در اوج وقاحت برگرفته از امام دجالشان اشك تمساح نگراني براي برادرانشان مي ريزند اما:
درد من و رحمان و هر مجاهد اشرفي و هر اشرف نشاني همانا درد سرنگوني اين رژيم دجال است و بس.
درد من, درد اسيران, در زندانهاي اين رژيم جنايتكار و درد فراغ خانواده شهداست.
درد من, درد يتيمان بي سرپرست, كارتن خوابها, كودكان خياباني و فقر و اعتياد و فسادي است كه جوانان و تمامي سرمايه هاي اين مملكت را بكام مرگ ميكشانند, تا ضمن به تاراج دادن سرمايه هاي ايران زمين ادعا كنند كه مقاومتي وجود ندارد و شماها در سايتهاي اين جانيان همزمان با خنجر زدن به اشرفيان و اشرف نشانان به دليل مقاومتشان بر شيپور تسليم شدن به عنوان تنها راه حل مي دميديد و مي دميد, به انتخاب آگاهانه و آزادانه هزاران مجاهدي كه همه زندگي خود را وقف مبارزه براي سرنگوني رژيم ضدبشري آخوند كرده اند توهين مي كنيد، رزم و پايداري و جانفشانيهاي شان را با همان منطق دژخيمان عمامه به سر و شكنجه گران گشتاپوي بدنام آنها به سخره ميگيريد و اشك تمساح براي دو نفر آز آنها تحت عنوان برادرتان ميريزيد و مرثيه خواني ميكنيد كه اي واي برادرانم چه شدند؟؟
برادران وخواهران من و ما, همانا همرزمانمان در ليبرتي و در زندانهاي رژيم و تمامي اشرف نشاناني هستند كه جهاني را با تحمل سختيها به حمايت از مفاومت فرا خواندند تا به تسليم شدن و ندامت و وادادگي در برابر اين رژيم نه بگويند وگفتند و ميگويند. راستي شمايان به كارنامه ننگينتان نگاه كنيد كه كجا بوديد و چه كرده ايد؟؟
من در كنف مهر ومحبت, آموزشها, رسيدگيهاي همه جانبه و بي وقفه اين خانواده بزرگ در اوج آگاهي و سلامت و تندرستي براي آزادي و رهايي خلق اسيرم تا آخرين قطره خونم پايداري مي كنم تا به عهدم براي آزادي خلق اسيرم وفا كنم و خدا را بخاطر اين خانواده سرفراز شاكرم.
بي شك آزادي و رهايي خلق اسيرمان بدست تواناي ارتش آزاديبخش ملي ايران محقق خواهد شد و ظالمان و مزدورانش در دادگاه افشا و محاكمه خواهند شد, پس ننگ و ذلت و سرافكندگي بر بريده مزدوران خائني باد كه با خود را آلت دست اين رژيم كرديد و تحت نام انتفاد, كمبود, خانواده, سئوال و… سياست و خط رژيم كه تسليم و پذيرش ذلت ندامت است را اجرا ميكنند.
توصيه اول و آخرم به شمايان اين است كه:
خيانت به جبهه خلق را پايان دهيد و علناً اين مرزبندي را اعلام كنيد و نگذاريد كه وزارت اطلاعات بيش از اين در سايتهايش به شما چوب حراج ذلت و خفت بزند, نگذاريد ننگ تاريخ به دليل دست بوسي اين رژيم و اجراي خطوطش عليه اين مقاومت خونبار بر پيشانياتان مهر خيانت را تا به ابد بزند,
مرزبندي با قاتلان مردم ايران مرز سرخ است.
سليمان حيدري(فتح الله)
رحمان حيدري
بهمن92