فرانسوا هولاند در برابر بي اعتمادي فرانسويان
انکار از آن رو که شمار زيادي از رأي دهندگان با اصل انتخاب به مخالفت برخاسته اند. نظرسنجي ها در مورد پيش بيني نرخ بالاي عدم مشارکت اشتباه نکرده بودند. در سال 1983، از هر پنج فرانسوي يک تن از دادن رأي خودداري کرده بود، در سال 2008 از هر سه تن يک نفر و امسال از هر پنج نفر دو تن بويژه در بين جوانان و قشرهاي مردمي از رفتن به پاي صندوق ها خودداري کردند. در انتخاباتي که علي الاصول با دغدغه ها و زندگي روزمره شهروندان ارتباط نزديک دارد، اين نتيجه مبين بحراني است که تا اعماق جامعه سياسي را فرا گرفته است. بي تفاوتي، سر خوردگي، نگراني، روي گرداني يا خشم همچنان شکاف بين حکومت کنندگان و حکومت شوندگان را بيشتر مي کند و اين هشدار دهنده و نگران کننده است.
چالش به جبهه ملي بر مي گردد که در شهرهاي متعدد به يک تهديد جدي و حتي يک آلترناتيو براي چپ يا راست سنتي مبدل شده است. از هنگام تأسيس خود و صرفنظر از موفقيت سال 1995 آن در انتخابات شهرداريها که استمرار نيافت، اف.ان همواره نشان داده که در انتخابات رياست جمهوري توان قدرت نمائي بيشتري دارد تا در امر ريشه دواني محلي. اما اکنون اين ريشه گيري که خواست رئيس آن مارين لوپن بوده و به صورت روشمند تدارک ديده شده، به طور جدي آغاز مي گردد. جبهه ملي مي تواند از اين پس خود را به عنوان سومين نيروي بزرگ سياسي کشور در کنار سوسياليست ها و راست «جمهوريخواه» قلمداد کند. نه تنها در انتخابات جاري آرائي به دست آورده که آراء قبلا کسب شده توسط خانم لوپن در انتخابات رياست جمهوري 2012 را تأييد مي کند بلکه در شمار قابل توجهي از شهرها در دور اول صدر نشين شده و حتي مي تواند مدعي رهبري گردد نظير پيروزي استيو بريوا ، دبير کل جبهه ملي در شهر «انن-بومون» Hénin-Beaumont که در دور اول به شهرداري انتخاب شد. علاوه بر آن، کانديداهاي اف.ان توانسته اند از مرز 10% آرا عبور کرده به اين ترتيب مجوز شرکت دردور دوم در 229 شهر داراي بيش از ده هزار جمعيت را به دست آورند که به رقابت هاي مثلثي انجاميده دوئل هاي کلاسيک راست-چپ سنتي را برهم مي زند.
و اما روي گرداني، براي چپ به طور کلي و سوسياليست ها به طور خاص کاملا مشهود است. سوسياليست ها نگران يک رأي تنبيهي عليه دولت بودند که روي داده است. کانديداهاي اکثريت حاکم در همه جا اگر هم مانند مارسي متحمل يک شکست تحقير آميز نشده اند، عقب نشيني هاي کم سابقه داشته اند. لذا يک جهش بسيار نيرومند از سوي رأي دهندگان چپ لازم است تا دور دوم در روز 30 مارس به يک شکست عظيم عمومي حتي در صورت حفظ پاريس، مبدل نشود.
مي ماند که فرانسوا هولاند بايد به فوريت درس لازم را از اين اخطار شديد بگيرد : تضعيف اردوي او تأييد کننده بي اعتباري شخصي اوست. تظاهر به بي تفاوتي و سر خم کردن تا مثلا گردباد بگذرد، تنها مي تواند او را با ضربات بيرحمانه تري در آينده روبرو کند. هر چند حاشيه مانوور او بسيار محدود است – زيرا مسير و هدفي که از ابتداي سال جاري تعيين کرده، دست و بالش را تا حدود زيادي بسته و دستور کار و زمان بندي پيش روي او بسيار فشرده است – رئيس جمهور بايد به فرانسويان نشان دهد که پيام آنان را گرفته و درک کرده است : در يک کلام به نحوي از انحاء "تغيير" کند.»
• يك 21 آوريل ديگر براي چپ ـ لوموند در گزارش اصلي خود شکست اکثريت حاکم در دور اول انتخابات شهرداري ها و پيشروي چشمگير جبهه ملي (بخصوص در مارسي) را با نتايج فاجعه بار دور اول انتخابات رياست جمهوري در روز 21 آوريل 2002 براي چپ (حذف ليونل ژوسپن و راه يافتن ژان-ماري لوپن به دور دوم) مقايسه کرده است، از جمله مي نويسد : «نتايج تاريخي که اف.ان به دست آورده و شکست سنگين حزب سوسياليست مبين دامنه روي گرداني شهروندان از مجريه است...دور اول انتخابات شهرداري ها به ندرت باعث جمع بندي هاي سريع و قاطع مي شود. معمولا هر اردو به هزار دليل مدعي موفقيت مي شود و فرانسويان نيز سريعا درک مي کنند که تنها در فرداي دور دوم است که مي توانند صحنه را به شکل تعيين تکليف شده و بوضوح ببينند. اما اين بار واقعيت به مراتب خشن تر و نتايج رسمي ابهام کمتري دارد. روز يکشنبه 23 مارس ترديدي نيست که ميزان عدم مشارکت به يک رکورد تاريخي رسيده، سوسياليست ها متحمل يک شکست گسترده شده، جبهه ملي يک موفقيت تاريخي به دست آورده و اپوزيسيون راست سنتي به يک نتيجه آبرومندانه دست يافته است. به اين ترتيب تمام عناصري که رويداد 21 آوريل 2002 را بوجود آورد؛ هم اکنون در صحنه حاضر است. در آن زمان ليونل ژوسپن از يک «رعد بزرگ» در آسمان سياست فرانسه صحبت کرده بود. دوازده سال پس از آن همين تعبير را مي توان درباره شوک سياسي ناشي از رأي گيري يکشنبه 23 مارس به ياد آورد. البته اين مقايسه صد در صد نيست. چرا که در سال 2002، کانديداي چپ براي نخستين بار در تاريخ جمهوري پنجم در دور اول حذف شده بود. اما اين بار اکثريت چپ مي تواند شهرداري شهرهاي بسياري را حفظ کند. شمار بالاي رقابتهاي مثلث که کانديداهاي چپ را در برابر کانديداهاي او.ام.پ و اف.ان قرار خواهد داد، براي حزب سوسياليست يک موهبت است. با اين حال واقعيت اينست که براي سوسياليست هاي حاکم، اين شکست از وخامت خاصي برخوردار و بيش از آن نگران کننده است که نظرسنجي ها نشان مي داد و عميق تر از آن چه مسئولان بالاي حزب تصور مي کردند. حزب سوسياليست در آستانه دور اول چه انتظار و اميدي داشت؟ اول اينکه فرانسويان به تعدادي بيش از پيش بيني مؤسسات سنجش افکار به پاي صندوق هاي رأي بروند. اما معلوم شد که هيچگاه رأي دهندگان تا اين اندازه حوزه هاي اخذ رأي انتخابات شهرداري ها را تحريم نکرده بودند. دوم اينکه در مارسي، پاتريک منوچي به اندازه اي رأي آورد که انتخاب او در دور دوم قطعي باشد. اما اين سناريو اکنون غير ممکن به نظر مي رسد : ژان-کلود گودن، شهردار کنوني از او.ام.پ، بخت بالائي دارد که همچنان شهردار دومين شهر بزرگ کشور باقي بماند. نهايتا اينکه در برخي شهرهاي بزرگ، شهرداران کنوني سوسياليست طوري در دور اول از رقباي راست جلو بيافتند که تجديد انتخابشان در دور دوم کمابيش قطعي گردد. اما در آمين، کان (نرماندي)، متز، رنس، سنت اتين، استرازبورگ، تولوز يا تورکوئن دلهره براي دور دوم بالا خواهد بود. علاوه بر اين نتايج مأيوس کننده، دو دليل ديگر براي نگراني رهبران سوسياليست وجود دارد که ابتدا ميزان آراي شخصيت هاي نامدار آن مانند ژرار کلمب در ليون، فرانسوا ربسامن در ديژن يا مارتين اوبري در ليل است که برخلاف انتظار هيچيک در دور اول انتخاب نشده اند و همگي کمتر از دور اول انتخابات 2008 رأي آورده اند، و دوم بعد جغرافيائي و عقب نشيني سوسياليست ها در مناطق مهمي مانند غرب کشور (برست، نانت، پواتيه يا رن) است...در کمپر، شهردار کنوني، دوست قديمي فرانسوا هولاند و مشاور او در اليزه، در برابر کانديداي راست که در دور اول بيش از او رأي آورده، در موقعيت دفاعي است... تعادل قوا بين راست و چپ پس از دور اول، در دو رقم 55.1% کل آرا براي راست سنتي و افراطي و 42.7% براي چپ دولتي و چپ افراطي خلاصه مي شود...»
• «چاره ديگري نيست» فيگارو در سرمقاله خود زير عنوان از جمله مي نويسد : «مي توان با قاطعيت شرط بست که شکست سنگين انتخاباتي يکشنبه گذشته اکثريت حاکم براي صدمين بار به جدل شديدي بين کهنه پرستان و متجددين خواهد انجاميد. گروه اول که برنامه اي جز هزينه کردن از خزانه عمومي ندارند، به گروه دوم که مي خواهند اين هزينه ها را کاهش دهند، فشارخواهند آورد براي جلب رأي دهندگان از اين سياست صرفنظر کنند. در خانواده سوسياليست، فرانسوا هولاند در طبقه بندي مدرن ها قرار مي گيرد زيرا بدون واهمه خود را «سوسيال دموکرات» توصيف و فعلا در باغ سبز 50 ميليارد يورو صرفه جوئي در هزينه ها را نشان مي دهد. از اين زاويه او براي دفع حملاتي که بي ترديد از سوي بخشي از خانواده سياسي او صورت خواهد گرفت، در خط اول قرار دارد. اما آيا در برابر آزمون سختي که در پيش است، رئيس جمهور از خود ضعف نشان خواهد داد؟ اين پرسشي مشروع است چرا که فرانسوا هولاند به دفعات در بين چپ ها به عنوان شخصيتي اهل سازش و مدارا، کثرت گرا و آشتي جو توصيف شده است... چالشي که در برابر اوست بي سابقه است : يعني اثبات اين امر که مي تواند نرمش ناپذير باقي بماند و نه بگويد. در اين بين، يک عامل است که مي توان گفت به سود او عمل مي کند : فرانسوا هولاند براي سياستي که در پيش گرفته، چاره ديگري ندارد. بروکسل، آلمان، مؤسسات ارزش گذاري مالي و بستانکاران فرانسه در بازارهاي مالي برايشان اصلا مهم نيست که شهرداري «نيور» Niort پس از شصت سال از دست سوسياليست ها خارج شده يا پاتريک منوچي در مارسي نفر سوم دور اول شده است. همگي منتظر و خواستار آنند که رئيس جمهور به فوريت تام جزئيات تفصيلي سياست صرفه جوئي جدي خود را که فعلا در حدف حرف و وعده باقي مانده، اعلام کند. بديهي است که اعلام نحوه و جزئيات صرفه جوئي 50 ميليارد يوروئي چيزي نيست که فرانسوا هولاند را با چپ وي آشتي دهد. اما چه اهميتي دارد؟ چرا که باز تکرار کنيم : "چاره ديگري ندارد". هولاند در دامي که خود هنگام کارزار انتخابات رياست جمهوري اش گسترده، افتاده است. او قطعا مي دانسته شدت بحران اقتصادي به گونه اي است که فرانسه بايد دست به تغييرات عمقي ساختاري بزند، اما ترجيح داده بگويد که همه چيز را مي توان مانند گذشته از نو آغاز کرد. اما فرانسوا هولاند سرانجام با واقعيت سر سخت رو در رو قرار گرفته و هم اکنون بهاي سنگيني براي آن مي پردازد. حال او ناگزير است سياستي را اجرا کند که براي مصالح کشور اجتناب ناپذير و دور نازدني است اما اردوي او آن را رد مي کند و از همين رو به شکست هاي انتخاباتي محکومش مي سازد. اما اين همان کيفيتي است که شهامت سياسي نام دارد.»
• نشست عليه تروريسم در اليزه ـ روز گذشته فرانسوا هولاند در نشست محدودي با حضور نخست وزير، وزير خارجه و دفاع و دادگستري در مورد وضعيت در سوريه و همچنين مبارزه با شبكه جهاديستهاي راديكال و خشن به بحث و بررسي پرداخت. اين نشست در حالي برگزار شد كه يك سايت اينترنتي مربوط به القاعده از مسلمانان خواسته است كه به تلافي حضور نظامي فرانسه در مالي و آفريقاي مركزي در خاك فرانسه دست به عمليات بزنند و هولاند را مجازات كنند. (ليبراسيون)