Loading...

بر پائي 100 اشرف در برلين

image
۲۲ مهر ۱۳۹۲

بر پائي 100 اشرف در برلين

کنوانسيوني پيروز که به شهادت تمامي شرکت کنندگان خارجي نقطه عطفي را در مبارزات ايرانيان آزاده در آلمان رقم زد. ايرانيان از ايالات و شهرهاي مختلف گروه گروه به کنوانسيون آمدند تا با فرياد " آري به مريم رجوي" و " نه به آخوند روحاني" و با فريادهاي "1 ، 2 ، 3 ، 100... 1000 اشرف ميسازيم" حمايت هاي مردمي از راه حل سوم مريم رجوي را به نمايش بگذارند. به سياست مماشات و مماشاتگران، به جنگ طلبي و هرگونه بند بست نه بگويند و آن را به چالش بکشند .
بقول پاتريک کندي از مهمانان اين کنوانسيون بزرگ: "مي خواهم به همراه همه شما بگويم آنچه در اين جا در اين سالن مي بينم، چيزي است که در کشور خودم در ايالات متحده آمريکا مي بينم. در اين سالن بيش از 35 سازمان از نقاط مختلف آلمان حضور دارند ولي همه روي يک ايده مشترک متحد هستند و آن اين است که در اتحاد با هم و با سازماندهي خودشان يک نيروي سياسي متحد و قوي و نه پراکنده باشند. و شما حول هدف خانم رجوي و کساني که يک ايران دموکراتيک و آزاد در آينده مي خواهند متحد مي شويد" در اين کنوانسيون بحق اعلام شد که هر ايراني آزاده و شرافتمند موظف است حفاظت از جان بيش از سه هزارنفر از ساکنان بي دفاع زندان ليبرتي و آزادي فوري 7 اشرفي گروگان را در اولويت خواسته هاي خود قراردهد .
در پي شهادت مظلومانه 52 تن از يارانمان در اشرف و به گروگان گرفتن 7 تن از اشرفيان قهرمان توسط نيروهاي مالکي مزدور، اکنون نوبت جوامع ايراني بود تا خواسته هاي بحق اعتصاب کنندگان در شهرهاي بزرگ دنيا را با فريادي رسا به گوش جامعه بين الملل برسانند. اعتصابي براي محقق کردن آزادي 7 گروگان اشرفي که ابعاد آن اکنون شهرهاي بزرگ دنيا را به يمن پايداري خواهران و برادرانمان و همچنين اشرف نشانان بويژه در برلين، درنورديده است
جوامع ايراني مقيم آلمان که در اصل خواسته هاي بيش از 130 هزارتن از هموطنان ما را نمايندگي ميکنند با فريادي رسا وجدان هاي بيدار را براي رهائي 7 گروگان اشرفي از چنگال مالکي مزدور به ياري طلبيدند. واقعيت اين است که متوليان سياست مماشات در يک همکاري آشکار با ديکتاتوري مذهبي حاکم بر ميهنمان و با پيشبرد سياستي بغايت ضد انساني و کثيف در تلاش اند تا جنبش مقاومت را متلاشي نمايند.
مجري پيشبرد چنين سياستي در اين رابطه نخست همان کوبلر خائن، نماينده اسبق يونامي در عراق بود. شخصي به اصطلاح نماينده سازمان ملل متحد که در اساس به عنوان "تسهيل کننده" و"همدست" خامنه اي و نوري مالکي در عراق که به مدت دو سال با پيش بردن سياست هاي بغايت ضد انساني باعث و باني و جاده صاف کن 5 کشتار خونين در اشرف و ليبرتي گرديد. سياستي که تمامي راه ها براي پيش شرط ها و راه حل هاي مسالمت آميز در رابطه با شهر اشرف و زندان ليبرتي را به بن بست کشانده است.

به شهادت وقايع چند هقته گذشته، يکبار ديگر اثبات شد که ديکتاتوري طلسم شکسته ولي فقيه با کمک مالي و نيروي تروريستي قدس با کشتار و قتل عام در اشرف نه تنها بدنبال "تسخير فيزيکي" بلکه بدنبال سوزاندن" خط بازگشت" ساکنان زندان ليبرتي به شهر اشرف قهرمان بود. بازگشت ساکنان ليبرتي به شهر اشرف هنوز هم امکان پذير است و با توجه به داده هاي حفاظتي و زير بنا هاي مستحکم و امکانات بزرگ لجستيکي در آنجا، مي تواند در حال حاضر تنها "آلترناتيو"ممکن و عملي براي ممانعت از کشتار هاي بعدي در زندان ليبرتي باشد. در چنين شرايطي و در حاليکه تا به امروز کمتر کشوري حاضر به پذيرش تعدادي از ساکنان زندان ليبرتي شده است آنهم بامانع تراشي هاي بي منطق و غيرانساني و يا با طفره رفتن از تعهدات خود مبني بر پذيرش ساکنان و بخصوص بيماران صعب العلاج که هنوز در انتظار مصاحبه و صدور ويزا هستند، درحاليکه قريب 40 روز است که ساکنان ليبرتي شمع وجود خود را در يک اعتصاب غذا براي رهائي جان ياران و خواهران و برادران گروگانشان ذوب ميکنند و خواهان اجراي عدالت براي به محاکمه کشاندن آمران و عاملان اين کشتار وحشيانه هستند، هنوز سازمان ملل و اتحاديه اروپا و ايالات متحده براي انجام يک تحقيقات مستقل هيچ اقدامي نکرده اند. "بنگا ههاي دو نبش مماشات" هنوز در حال چرتکه انداختن هستند و به سياست بي عملي و سکوت خود براي اين خواسته هاي بحق ادامه ميدهند.
ادامه دادن به اين سياست بي عملي و سکوت، يعني دادن چراغ سبز به رژيم آخوندي و مالکي و نيروي قدس است که اکنون عراق را جولانگاه مطامع منطقه ئي خود قرارداده اند. در سايه چنين سياستي ننگيني است که ديکتاتوري خون ريز آخوندي با همدست مزدورش در عراق تلاش ميکنند تا پروسه ي نقل و انتقال مسالمت آميز ساکنان را به خونريزي و کشتارهاي ديگري تبديل نمايند. سوابق امر نيز تمامي دالّ بر آن است که مالکي دندان تيز کرده تا در سايه همين سياست سکوت و بي عملي سازمان ملل متحد، ايالات متحده و اتحاديه اروپا و در سايه " قراردادهاي کلان نفتي" و در سايه فراموشي عمدي متوليان اين سياست بر جنايات اش، با لشکر کشي هاي بيشتر و بيشتر دست به کشتار ديگري در زندان ليبرتي بزند.
روي سخن ما در وهله ي نخست به دبيرکل سازمان ملل متحد است. آقاي بانکي مون شما معني و مفهوم « کنوانسيون چهارم ژنو» و نقض قوانين انسان دوستانه بين المللي را خيلي خوب مي فهميد و همچنين شما معني و مفهوم « جنايت عليه بشريت » را ميدانيد، زيرا ملل متحد تحت رهبري شما بايد عطف به اساسنامه اش حامي و نگاهبان اين ارزش ها باشد. زمانيکه مقام عاليرتبه ي ملل متحد، آقاي بومدرا با شهادت هاي خود در مقابل نمايندگان پارلمان هاي بسياري از کشورها از پشت پرده و دسيسه و توطئه ها عليه فرزندانمان پرده بر ميدارد، ديگرسکوت براي چيست؟
آيا اين سکوت چيزي جز چراغ سبزنشان دادن به مالکي مزدور و نيروي تروريستي قدس براي کشتار هاي بيشتر آنهم در مقابل چشمان سازمان متبوع شما درزندان ليبرتي نمي باشد.؟ پس کجاست عدالت و حريت در اين دستگاه عريض و طويل که بر خود نام " ملل متحد" گذاشته است؟ پس پايبندي به کنوانسيون ها، عهدنامه ها و قوانين ملل متحد با چه کالائي " تجارت " شده است؟ زمانيکه از شما مصرانه ميخواهيم تا کلاه آبي ها را در ليبرتي مستقر کنيد، زمانيکه از يونامي ميخواهيم تا با قبول حق پناهند گي ساکنان ، کمپ محل زندگي آنان را بعنوان " کمپ پناهندگي" اعلام نمايد، چرا و به چه حق از مسئوليت هاي خود در اين رابطه طفره ميرويد؟
ايذاً روي سخن ايرانيان به آمريکا و اتحاديه اروپا است که دل به "چرخش قهرمانانه" ديکتاتوري طلسم شکسته خامنه اي بسته اند. براستي زمانيکه به "ديکته" ديکتاتوري ولايت فقيه تن مي دهيد ، زمانيکه وزير خارجه يک حکومت تروريستي براي شما، خط و خطوط مبني بر "عدم پذيرش" ساکنان ليبرتي در کشورها تعيين ميکند، بر اين سياست چه ميتوان نام نهاد؟ اين چه سياستي است که در رابطه با مسائل "صرفا" حقوق بشري در پيش گرفته ايد؟ بيماران ما دارند تمام کش ميشوند، دارو نيست ، درمان و رسيدگي هاي پزشکي نيست. امکانات و مواد غذائي و سوخت را ممنوع کرده اند. هفته ها و ماه ها آب و برق و سوخت رساني را نيروهاي مزدور مالکي قطع ميکنند. قريب يک سال و نيم است که احدي اجازه ي ورود به کمپ ليبرتي را نيافته است. عامدانه و در مقابل سکوت شما ، از ورود وکلا، خانواده ها، نمايندگان سازمان هاي حقوق بشري، خبرنگاران و حتي نماينده ساکنان جلوگيري ميکنند. براستي تعريف شما از اردوگاههاي مرگ نازي مانند "آشويتس" چيست؟ از پدران و مادران خود سوال کنيد، در آن اردوگاهها چه بلائي بر سر ساکنان آوردند که امروز درزندان ليبرتي برسر زنان و مردان آزاده ما نمي آورند؟
آيا با وجود اين همه دستگاه هاي عريض و طويل هنوز نفهميده ايد که به چه دليل خامنه اي خواهان خروج مسالمت آميز ساکنان از عراق نيست؟ آيا واقعا درک نکرده ايد که ولي فقيه ارتجاع فقط " خون" و خونريزي ميخواهد؟ طرح و نقشه وي يا " تسليم" و يا " قتل عام تمامي ساکنان" بيدفاع و بي سلاح در ليبرتي است. آيا براستي شما اين مسائل را نگرفته ايد؟.
آقاي اوباما ، آقاي بان کي مون
و شما وجدان هاي بيدار و آگاه در جهان،
اين بساط ننگ و روسياهي را براي يکبار هم که شده از صحنه گيتي پاک نمائيد. گروگان هاي ما را در اسرع وقت آزاد کنيد و از يک فاجعه انساني ديگر بنام حقوق بشر، بنام صلح و عدالت جلوگيري نمائيد. تاريخ ما و نسل هاي ما يقنناً روزي شما را بخاطر اين سکوت و بي عملي و همچنين همدستي با قاتلان فرزندانمان مورد شماتت خود قرار خواهند داد.
ما ميدانيم چرا دست به بي عملي و سکوت عامدانه زده ايد. بقول خانم رجوي: " قلب داستان اين است که حکومت آخوندها در موقعيت سرنگوني گرفتار شده است. غرش توفان و آتشفشان ايران از دور دستها به گوش مي رسد. دو پاره شدن هيأت حاکمه آخوندها روز به روز آشکارتر مي شود، جنگ ضدبشري سوريه به رغم مماشات ذلت بار سياستهاي بين المللي به سوي تعين تکليف مي رود و لاجرم بر سر آخوندها خراب خواهد شد و وضعيت در عراق تحت اشغال ولايت فقيه، مثل يک بمب ساعتي است که بازنده آن همين رژيم است".
در پايان روي ديگر سخن مان خطاب به مردم و بويژه جوانان ايران است، به اين وضعيت با هر امکان و تواني که داريد اعتراض کنيد. رژيم آخوندي در سراشيب سقوط محتوم اش کمر به نابودي اشرفيان بسته، کمر به نابودي فرزندان ما که عمري را براي آزادي، حقوق بشر، حاکميت مردمي مبارزه مي کنند بسته است و ميخواهد آنها را به اسارت ببرد، اموالشان را به يغما ببرد، مورد تعدي و نقض حقوق اوليه ي انساني قرار دهد. بايد و بايد به اين وضعيت با تمام قوا اعتراض کرد.