روزنامه آفتن بلادت سوئد: رضا پهلوی بدیل و یا مانعی در مقابل تغییر
۷ ژوئیه ۲۰۲۵
به قلم: ناصر سدیدی مسئول انجمن خانوادههای قتلعام زندانیان سیاسی سال ۶۷
روزنامه آفتونبلادت یکی از سه روزنامه بزرگ استكهلم و منعکس کننده نظرات حزب سوسیال دمکرات سوئد است
رژیم ایران در ضعیفترین وضعیت بسر میبرد و در برابر خطری که موجودیت آنرا تهدید میکند قرار دارد. در این بلبشو رضا پهلوی پسر شاه مخلوع خود را بعنوان رهبر اپوزیسیون معرفی میکند. دوران ۳۷ساله حکومت پدرش با مشت آهنین، فساد گسترده، شکنجه و اعدامهای پرشمار توام بود.
خط ارتباطی مستقیم با سپاه پاسداران
در ٢٩ژوئن ۲۰۲۵، پهلوی از راهاندازی یک کانال ارتباطی امن برای اعضای سپاه پاسداران و پرسنل وزارت اطلاعات ایران که مایل به پیوستن به تیم او هستند، رونمایی کرد. در فرم ثبت نام، از متقاضیان خواسته میشود خود را معرفی کرده و نهادی را که در آن مشغول به کار هستند، از بین ارتش، وزارت اطلاعات، نیروهای امنیتی، سپاه پاسداران، بسیج و یا سایر نهادهای دولتی را مشخص کنند.
ابتکار اخیر رضا پهلوی برای جذب اعضای وزارت اطلاعات ایران و سپاه پاسداران برای شرکت در «تئاتر تک نفره» او با انتقاد و تمسخر قابل توجهی روبرو شده است. بهرغم اینکه بسیاری از ایرانیان داخل و خارج کشور این اقدام را به عنوان یک نمایش تبلیغاتی مردود میدانند و آن را تلاشی نومیدانه و رقتانگیز برای جلب توجه با عنایت به عدم حمایت او در ایران دانستهاند، وجود این ابتکار نگرانی عمیقی را در بین ایرانیان عادی در داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است. این نگرانی به ویژه با توجه به نقش مستند این ارگانها در شکنجه و قتل مخالفان و معترضان، حادتر میشود.
نگرانیها از این بابت در حال افزایش است که این پروژه ممکن است بطور غیرمستقیم با رژیم ایران مرتبط باشد و بطور بالقوه بعنوان وسیلهای برای نفوذ به جامعه ایرانیان خارج از کشور و ترویج فعالیتهای رژیم در خارج عمل کند. رضا پهلوی علناً حمایت خود را از همکاری و تعامل با افرادی که به ادعای او روابط خود را با سپاه پاسداران، سازمانی که توسط آمریکا تروریست محسوب میشود، قطع کردهاند، اعلام کرده است. این موضع تنها نگرانیها را افزایش داده و باعث شده بسیاری نیات واقعی و پیامدهای بالقوه چنین ابتکاری را زیرسوال ببرند.
رفتار خودکامه
رضا پهلوی خود را «رهبر» مینامد و ادعا میکند که نقش رهبری را در مبارزه مردم ایران علیه رژیم و همچنین دوران گذار پذیرفته بدون اینکه مشخص کند چه کسی او را به این مقام منصوب کرده است. برخی هواداران وی حتی پا را فراتر گذاشته و اعلام میکنند: «شاه رضا پهلوی خدای هر ایرانی است». نگرش این رهبر خودخوانده، حاکی از یک طرزفکر اقتدارگرایانه است. او بارها به دیکتاتوری پدرش ابراز دلتنگی کرده است.
رژیم شاه که با سانسور و شکنجه توسط ساواک شناخته میشد، در سال ۱۹۷۵تمام احزاب سیاسی به جز حزب خود را ممنوع اعلام کرد که منجر به زندانی کردن هزاران فعال سیاسی شد. در جریان اعتراضات ۲۰۲۲، مردم ایران شعارهایی مانند «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» در سراسر کشور سر میدادند که منعکسکننده مطالبه گسترده برای دمکراسی و رد هرگونه استبداد بود.
فقدان حمایت مردمی
تغییر سیاسی واقعی در ایران از تبعید قابل دیکته نیست، بلکه توسط شبکههای فعالان، دانشجویان، کارگران و زنانی که جان خود را در خیابانها به خطر میاندازند، هدایت خواهد شد. رضا پهلوی فاقد هرگونه حمایت سازمانیافته از سوی مردم ایران است. بسیاری در جمع ایرانیان خارج از کشور بر این موضوع تاکید دارند و اظهار میکنند که فعالیتهای او در واقع یک «نمایش تک نفره» است که فقط به خودش مربوط میشود.
استراتژی پهلوی براین توهم استوار است که میتواند با کمک سپاه و قدرتهای خارجی به قدرت برسد. با این حال، با توجه به خصومت شدیدی که در میان مردم ایران نسبت به هرکسی که با رژیم فعلی مرتبط است وجود دارد، این استراتژی تقریبآ شکستخورده است. وابستگی تاریخی سلسله پهلوی به قدرتهای خارجی، باعث بیمیلی شدیدی نسبت به رضا پهلوی در میان بسیاری از ایرانیان شده است. پدر بزرگ او رضا شاه در سال ۱۹۲۱توسط انگلیسیها به قدرت رسید و در سال ۱۹۴۱بدلیل ارتباطش با آلمان نازی توسط انگلیس سرنگون شد و پس از آن پسرش، محمدرضا پهلوی بعنوان شاه منصوب شد. در سال ۱۹۵۳محمدرضا بدلیل ناآرامیهای مردمی برای مدت کوتاهی مجبور به فرار از ایران شد، اما کودتایی که توسط سیا و سرویس اطلاعاتی انگلیس و با تبانی روحانیون صورت گرفت، او را مجددا به سلطنت برگرداند.
نتیجه
آرمانهای سلطنت طلبانه رضا پهلوی، ارتباط او با چهرههای ساواک، تمایل او به همکاری با سپاه پاسداران و فقدان حمایت مردمی در ایران، او را به نامزدی نامناسب برای یک جایگزین دمکراتیک برای رژیم ملاها تبدیل میکند. دیدگاه او بازتاب بازگشت به حکومت استبدادی سابق است نه مسیری بسوی آیندهای دمکراتیک که ایرانیان شایسته آن هستند.
آینده ایران در سایه تخت سلطنت باستانی یا مستبدان عمامه به سر ساخته نخواهد شد. این امر به دست مردم ایران و کسانیکه برای دمکراسی، حقوق بشر و یک جمهوری سکولار مبارزه میکنند امکانپذیر است. هر مسیر روبه جلویی باید هم ستم آخوندها و هم میراث شاه را رد کند. نزدیک شدن به هر یک از آنها، قدم گذاشتن به عقب در تاریکی است.