دندان خشم بر جگر زلیخا یا لاف در وادی حیرانی
آخه دکتر جان به سر مبارک قسم تا دنیا بوده همین بوده ،نصیحت و اصلاح طلبی باید با چاشنی تلخی و توهین وتحقیر باشه . چه معنی میده انتقاد با سخن خوش و منطق باشه،
همین که شخصأ اعلام می کنی: من منتقد هستم، خودش کفایت می کنه.مخصوصأ این اصلاح طلبی که بر سرِ نوشته ت نوشتی، مسبوق به سابقه هم است . خیلی از این اصلاح طلبها مشغول به کار در داخل و خارج را می شناسم که برای اصلاح " سر" میزدند.
شما به خودتان نگیرید،هنوز به آن درجه نرسیدید. ولی از آنجایی که استعداد از شما همین جوری به وفور بیرون میزنه و میخواهید جبران مافات کنید،به آنجا هم میرسید.مخصوصأ وقتی که از سر خیر خواهی ،خطابت به "اعضای ساده و ساکت "باشه، مجاهدین هم که تا دلت بخواد اعضای ساده و ساکت داره.
والله از شما چه پنهان اگر این " توصیه ها و تشویق ها به تأمل و رفتار عقلایی" نبود و اگر این "تلاشها برای باز کردن روزنه ای در دیوار درون و وزیدن هوای تازه" از سوی شما اصلاح طلب عزیز نبود،مجاهدین باید تا حالا صد کفن پوسنده باشند. چون تا آنجایی که یادمه سی اندی ساله، که اعقاب و اسلاف شما، پیش سا لاران اصلاحات را میگویم، همین مسیر رو آمدن و همین حرفها زدند،بعضی وقتها هم، وقتی میدیدند این حرفها تو سر این اعضای ساده دل نمیره، همین حرف ها رو با توپ و تانک و موشک وترور وخلاصه هرچی راه دستشان بود بیان می فرمودند. به سر مبارک قسم!
ولی چه فایده این اعضای ساده و ساکت حاظر بودند سر بدهند ولی شرف را ندهند.
اصرار شما به اینکه می خواهید به زور هم شده مجاهدین را به بهشت تان ببرید کمی مضحک است ، کلی آدم را به خنده می اندازه، آخه دکتر جان چه اصراری داری پنجره ها رو باز کنی ، جماعتی که شما را زیر هجمه،افترا و هتاکی برده اند . و تازه سرانش به این آزار و اذیت کردن شما احتیاج دارند!!
ببین عزیزتازه از راه رسیده دل "برادران" مجاهدین قدر شما را نمیدانند شما از گل نازکتر از دهان مبارکتان بیرون نمی آید ،حتا وقتی که فحش می دهید.
دکتر جان خیلی "عصا" بانی هستید یه تنفس بکن، نفسی چاق کن آخه نمیشه که یک خط در میان از دهان مبارکتان دُر و گوهر بیرون بریزه، ( دکتر جون به جان شما نباشه به جان برادران اصلاح طلب بعد از نوشتن هر پاراگراف می خواستم ازتان یک فاکت بزارم ولی گفتم ولش کن)هر که یک بار نوشته تان را بخونه ،خود به خود دلش به حال تان میسوزه و می گه کاشکی یک نفر یک دکتر روانشناس بشناسه و بهش معرفی کنه.
دکتر ،جون من ،مبادا اینجوری که مجاهدین را اصلاح میکنی بچه هات رو اصلاح کنی ،روز دوم از خونه پرتت می کنند بیرون.
(یه سؤال خودمانی ،جان من اون زمان هم مجاهدین را همین جوری نقد میکردی ، اگر میکردی؟ ،عجب صبری دارندمجاهدین .
راستی دکتر جان یه اشتباه کردم گفتم یک خط در میان ،دُر و گوهر از دهان مبارکتان می آید بیرون ،صحیح آن چنه کلمه در میان است ، پوزش مرا پذ یرا باشید. آخه دکتر جون بزار یه کم نگاه کنیم شاید توش انذاری ،انتقادی پیدا کنیم نمی شه که همین جوری یک نفس گل بیفشانی و "می" بنوشانی ،و تازه اجازه ندی هم سرشون رو پایین بگیرند ،
دکتر جون درسته با گل افشانی ،مجاهدین را مستفیض می فرمایید،ولی با این هشدارات که زود تر از موعد می کنی، برنامه ها تان رو لو میدی این نشونه خوبی نیست ،این طفلک مجاهدین "ساده و ساکت" هُل می کنند و زهره ترک میشند. بابا انصاف توشکر، قرار بود اصلاح کنی نه زهره ترک. مخصوصأ وقتی که این همه حقیقت که از شما یان ساطع میشه و موج روی موج ایجاد می کنه ،بابا جان رحمی ،شفقتی ،نمیگی مجاهدین ساده و ساکت زیر این امواج خرد کننده، له و لورده میشند. اگر این اتفاق بیفته اون وقت هیچ " سر"ی برای گردن زدن، ببخشید اصلاح کردن نمی مونه.چرا دکون خودت را تخته می کنی ، تازه شروع کردی ، حیفه نکن، گاماس،گاماس،
این ابعاد رنج و شکنج رو خوب اومدی ،مخصوصأ اگر این رنج و شکنج ها توسط"اکتور"ها ی نامدار صورت گرفته باشه ، راستی دکی جان نمی دانم اطلاع داری یا نه، یکه از همین اکتور های دلسوخته را که جلز و ولز میکرد به جرم جاسوسی برای رژیم و بر علیه پناهندگان در هلند دستگیر کردند. و سلسله امواج دستگیری ها داره به آلمان و سوئد هم میرسه ، راستی این صدها تنی که گفتی تو صف اند ،بشون بگو بی خودی خودشان را تابلو نکنند حالا وقتش نیست، از ما گفتن بود،
راستی دکتر جون اینجا را متوجه نشدم، وقتی می گی : نور حقیقت گویی جذاب و در برابرش انکارـ کری و کوری بفرموده ــ بی فایده و مضر است؟
چرا در آخر علامت سؤال گذاشتی برا ی خودت هم هنوز مسجل نشده بی فایده و مضر است. یا چی چی ؟
هوش و ذکاوت نزد شمایان هست و بس . اصلأ از جبین شما همینطور هوش و ذکاوت میباره اینقدر می باره که میتونید "روند رویداد ها "را هم ببینید. این دیدن روند روی داد ها ست که شما را دچار اشتباه محاسبه کرده ،دکتر جان، اگر نه تا زمانی که روند روی داد ها را ندیده بودی ،پشت میکروفون این مقاومت شلتاق می زدید. و خبری از "غار شرق و ویلای خوش رنگ غرب" نبود. قبل از تو هم قاسملوها و شرفکندی ها هم به زعم خود روند روی داد ها رو دیده بودند.
یه تذکر کوچک، اشرف واحه ای در صحرا بود. نه یک غاردر شرق، لیبرتی زندانی است که اربابان بی مروت دنیا و قاتلین مردم ایران برایشان رغم زده اند.
با احترام ناصر آبادانی