اعلام منابع مالی: شفافیت، بی مسولیتی و یا حماقت
دوم اینکه در مورد متعلق بودن سایت آفتابکاران به سازمان مجاهدین خلق ایران توضیحات جامع در اینمورد را آقای جمشید پیمان داده اند که هرگونه توضیح اضافه در اینمورد بی سبب میباشد.
فقط یک نکته و آنهم اینکه که این ادعا همانقدر میتواند درست باشد که فرضا چون آقای اسماعیل نوری علا درسایت جنبش سکولار دمکراسی ایران، مکررا از رضا پهلوی بعنوان تنها "نماد وحدت ملی" با بیشترین حمایت جهانی، نام برده، ایشان را "سلطنت طلب دبش" و سایت نامبرده را متعلق به سلطنت طلبان بدانیم. سایتی که شکل سکولار دمکراسی را میکشد ولی باید آنرا سلطنت طلب خواند هرچند برای تشویش افکار در این سالها در مذمت سلطنت مطالبی هم نوشته باشند.
و اما
آقای اسماعیل نوری علا دریکی ازجمعه گردی خود با عنوان "مجادهین، احزاب کردی، و کنگره بو خوم" اشاره ای به مقاله من (کنگره سکولار دمکرات های ایران، مجاهدین ستیزی و شبیه سازی شورای ملی مقاومت ایران)
کرده بودند که خواندن آن برای من بسیار مایوس کننده بود چرا که ایشان رندانه تنها به سطراول آن که مربوط به هزینه برگزاری این کنگره بود، توجه کرده و به آن واکنش نشان داده بودند و با اعلام ۷۵ دلار باقیمانده ته کاسه گزارش مبسوطی از دخل و خرج برگزاری این کنگره بدست دادند بطوری که اشک شوق من را از اینهمه شفاف سازی درآوردند.
ایشان اما عامدانه از کنار مابقی مطالب بسیار مهمتر، ازجمله به فال نیک گرفته شدن نفس برگزاری هرگونه نشستی (از جمله این نشست) که میتواند به تحکیم جبهه مقاومت یاری برساند، سکولار تعریف شده در این کنگره (جدایی مذهب، مکتب و ایدولوژی از حکومت و نهادهای دولتی و یا از "سیاست")، راه متصور برای جلوگیری از باز تولید استبداد، همه با هم، شبیه سازی کمیسیونها ی ۱۸ گانه شورا و یا برنامه ده ماده ای خانم مریم رجوی برای ایران فردا براحتی گذشته و هیچگونه اشاره ای به آن نکرده بودند.
این چشم پوشی آشکار درخوشبینانه ترین شکل آن میتواند دوحالت داشته باشد :
اول اینکه این مطالب آنقدر سطحی و بی مایه بوده که حیف از وقت ایشان که به آنها توجه ای بکنند.
دوم اینکه ایشان از پرداختن به آن عاجز و درمانده بوده اند چرا که برخلاف سعی بسیار در پنهان کاری وعدم شفافیت از هدف اصلی این کنگره (از دید من) که همانا کوشش درجهت جا انداختن سیاست "جدایی دین از سیاست" بوده، دم خروس آن با ناشیگری قصیم در مصاحبه تلویزیونی وی بیرون زده شد.
من درآن مطلب اشاره ای کرده بودم به دو مقاله وی در گذشته " آلترناتیو سازی و یا چلبی سازی ؟ مسله این است و "چلبی سازی و رابطه با بیگانگان" که در این مقالات ضدیت کینه توزانه خود با مجاهدین و خانم مریم رجوی را با ادبیاتی که برازنده کسی که خود را روشنفکر، دموکرات، سکولار و مبارز سیاسی میداند نبوده، یکبار دیگربه عینیت مکتوب کرده بودند که این ضدیت کینه توزانه و همسان کردن خانم مریم رجوی با چلبی و متهم کردن مجاهدین بدون هیچگونه تعلل و درنگی به از بین بردن قبح وابستگی به بیگانه، بطور قطع ایشان را در باره ادعای سکولار دمکرات بودن و کسی که خود را حقیقت مجسم میداند، بجد کم اعتبار میکند وهمزمان از رضا پهلوی بعنوان تنها "نماد وحدت ملی" نام برده و چهار مشخصه آلترناتیو واقعی به زعم خود را بیان کرده بود.
وقتی مطلب ایشان را خواندم تازه متوجه شدم که بدون نیت قبلی روی نکته حساسی که همانا مورد هزینه برگزاری این کنگره که خود ایشان درابتدا مطلب گزارش گونه خود (هر کس با هزینه خود) به آن اشاره کرده بودند، دست گذاشته ام. با اینحال این مورد را آنچنان بی اهمیت دیده بودم که لازم ندیدم که بیشتر از یک سطر و آنهم در شروع مقاله به آن اختصاص دهم و اگر ایشان مورد "هر کس با هزینه خود" را برجسته نمیکردند، اشاره به آن نیز ضرورتی پیدا نمیکرد.
اما حکایت عجیبی است که آقای اسماعیل نوری علا سالیان و به دفعات مجاهدین را بخاطر منابع مالی و هزینه برگزاری جلسات پرهزینه خود، مورد پرسش، اتهام و موارد کذب قرار داده و در اینمورد بدون هیچ ملاحظه ای هر گونه تهمت و ادعاهای بی اساس را متوجه مجاهدین کرده و هر چه دل تنگش خواسته، گفته ونوشته است هنگامی که خود با یک از دهها سوال مشابه مواجه میشود صبر و تحمل از کف میدهد و برای هرچه مهمتر جلوه دادن خود متوهمانه هر سوال کننده ای را مستقیما به سازمان مجاهدین وصل و ربط میدهد. اینک این نکته چنان برای ایشان و دیگرهمفکرانشان گران آمده که ازهر فرصت و طرق مختلفی (مقاله، برنامه های تلویزیونی) درمذمت و نکوهش چنین سوالاتی واکنش نشان داده اند. علیرضا میبدی در برنامه خود این سوال را زشت میداند و دیگری خواستار پرداختن به مسائل مهمتر میشود و آقای اسماعیل نوری علا خود هم اصلا به روی مبارک خود نمیاورند که این همان دیوار کجی است که خود آنرا بنا کرده اند و امروز کلوخی از آن دیوار بر سر خودشان افتاده است. نکته غم انگیز دیگر اما آنجاست که این آقایان که همواره به خود این حق و اجازه را داده اند که مجاهدین را انتقادناپذیر بدانند ولی در اینمدت نشان دادند که ظرفیت انتقاد پذیری خود تا چه اندازه است.
اما موضوع اصلی چیست ؟
رژیم جمهوری اسلامی و همچنین مخالفین سیاسی مجاهدین که خود را اپوزیسون خارج از کشور مینامند همصدا و در یک کر مشترک با رژیم و به قصد بی اعتبار کردن هرچه بیشتر آنان همواره چند نکته ازجمله وقایع مربوط به سال ۶۰ و مبارزه مسلحانه، تشکیل شورا، خروج از ایران، تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران و حضور در عراق، عملیات نظامی علیه رژیم، پوشش زنان مجاهد، انتخاب خانم مریم رجوی به ریاست جمهوری منتخب شورای ملی مقاومت ایران، برخورد غیر دمکراتیک با باصطلاح منتقدین خود، از بین بردن قبح حمایت توسط بیگانگان و وابستگی مالی این سازمان را مطرح میکنند که در باره تمامی این مسائل (به جز منابع مالی)، سازمان مجاهدین خلق همواره و بطورصریح و مقتضی پاسخ لازم را داده است.
تنها موردی که سازمان "نمیتواند و نباید"، تا زمانی که جنگ تمام عیار با این رژیم جنایتکار به سرانجام نرسیده، در مورد آن بطور کامل شفاف سازی کند همانا منابع مالی خود میباشد.
از یکطرف رژیم، اضداد و مخالفین این مقاومت مردمی همواره از وابستگی مالی سازمان مجاهدین در گذشته به صدام حسین و اکنون به آمریکا، اسراییل، سیا، موساد، عربستان سعودی و شیوخ عرب و دیگران سخن میگویند.
از طرف دیگر مجاهدین بارها توسط آقای مسعود رجوی و دیگر مسولان همواره اعلام کرده اند که این مقاومت همیشه به کمکهای مردمی خود چه در ایران و چه خارج از ایران وابسته بوده وهست و حاضر به "پاسخگویی تمام و کمال و حساب پس دادن" درایران آزاد فردا در مورد منابع مالی خود به "مردم" که تنها مرجع صلاحیت دار دراینمورد هستند، میباشند ونه پاسخگو در برابر آن سیاست پیشگانی که در خارج از کشور دکان دو نبش سیاسی دایر کرده اند که تنها هنر مبارزه شان ضدیت با مجاهدین بوده وهست. اینجا باید تاکید کرد که ارجاع این موضوع به آینده نه یک وعده سر خرمن بلکه الزامی از مبارزه است.
بطور یقین کسانی که بر گزارش دادن شفاف مجاهدین در"این زمان" بیش از حد اصرار می ورزند در حالی که خود به بیهوده بودن، عملی نبودن وعدم امکان آن بدلایل زیادی از جمله امنیتی، بخوبی واقف هستند و با این وجود مصرانه برآن پای میفشارند وخواهان شفاف سازی بیشتراز آنچه که مجاهدین خود تا کنون با رعایت وحفظ موازین احتیاط انجام داده اند، میباشند،"خواسته و یا ناخواسته" از آنجایی که رژیم مترصد نابودی این منابع به هرشکل ممکن است ( بطور نمونه توجه کنید به ممانعت ازخرید اجناس متعلق به سازمان مجاهدین درعراق توسط پیمانکاران انگلیسی و عراقی توسط عوامل خود) بدون هیچگونه شبهه ای هم سو با رژیم حرکت میکنند.
کسانی که طلبکارانه از مجاهدین در مصاف جنگ تمام عیار با رژیمی که با چنگ انداختن به تمام منابع نفت و گاز و درآمد بی حد و حصر حاصل از آن از چنان موقعیت مالی برخوردار است که دهها میلیارد پول مردم رنج کشیده را به خاطر حفظ نظام خود روانه سوریه و عراق و لبنان (حزب الله) و فلسطین (حماس) میکند، خواهان شفافیت در مورد منابع مالی خود ازطریق اعلام اسامی اشخاص حقیقی وحقوقی می باشند، یا فاقد عقل سلیمی هستند یا اینکه اصرار عجیبی دارند که درجه حماقت خود را به رخ دیگران بکشاند و یا اینکه ریگی به کفش خود دارند.
آقای اسماعیل نوری علا که بارها مجاهدین را بخاطر (به زعم خود) ولخرجی ها وهزینه برگزاری جلسات با شکوه شلاق کش کرده اند که ازاین بابت رگ غیرت میهن پرستی شان چنان متورم شده بود که میرفت سلامتی شان را بخطر بیاندازد، همزمان در مورد پول به غارت برده از بیت المال توسط خاندان پهلوی که به گفته رضا پهلوی این"تنها نماد وحدت ملی" دهها و یا صد ها میلیون دلار ازاین پول نا مشروع را در اختیار دارد نه تنها سکوت پیشه میکند بلکه آب پاکی بر سرش ریخته و با ترفند "ملی وملیت" تلاش کرده بودند که این جناب را بعنوان"تنها نماد وحدت ملی" که مورد حمایت بیشترین مردم جهان نیز میباشد به مردم ما عرضه کنند که این کار خوشبختانه به دلایلی که خود ایشان بهتراز هر کس دیگر به آن واقف هستند، میسر نشد.
وی همچنین در مورد یار دیرین خود علیرضا نوری زاده که ارتباطاتش با وزارت اطلاعات وامنیت جمهوری اسلامی و مامورارسالی آن به خارج کشور محمد رضا مدحی بر کسی پوشیده نیست وخود به دریافت پولهای طیب و طاهر از جمهوری اسلامی برای تبلیغ برای علی خامنه ای ( تا زمانی که پولهای طیب و طاهر میرسید عاشق و سرمست نواختن تارآقا بود و در مدح ذوق شاعری این قاتل جوانان ایران قلم فرسایی میکرد) و یا تبلیغ برای آخوند شیاد خاتمی که همواره جز مدعوین خاص و مورد تایید شده رژیم به کنفرانس های خبری رئیس جمهور نظام در سفرهای خارج از کشوربوده ، معترف است و یا هزینه راه اندازی تلویزیون خود، نه تنها سکوت میکند بلکه با افتخار و خوشحالی از وی بعنوان پیام دهنده به دومین کنگره سکولار دمکرات نام میبرد. اینجا باید گفت که الحق چشم تمام سکولار دمکراتها روشن.
سوال کردن درارتباط با منابع مالی مجاهدین و یا هر گروه دیگر دراین شرایط تحت عنوان شفاف سازی از طرف هر کسی که میخواهد باشد نه تنها در تضاد کامل با قواعد شفاف سازی بلکه نشان از نا آگاهی پرسش کننده (و یا خود را به نادانی زدن) در مورد یکی مهمترین ابزار لازم و حیاتی نبرد مبارزان ( نیاز و احتیاجی که خود آقای اسماعیل نوری علا بخوبی به آن واقفند) در مصاف با دیکتاتوری ( این قاعده مختص به ایران نیست) هست. همچنین جواب دادن مجاهدین و یا هر فرد و گروه سیاسی که برای سرنگونی میجنگند در مورد اعلام منابع مالی خود نیزجز"بی مسولیتی" (حد اقل) در برابر سرنوشتی که در انتظار افراد حقیقی و حقوقی که حمایتهای مالی خود را نثار میکنند، نیست. آخر این چه عقلانییتی است و منطبق با کدام منطقی است که بلا وقفه خواهان این باشیم که سازمان مجاهدین برای اثبات ملی و مردمی بودن خود، و یا هر سازمان دیگر درگیر با مبارزه، برای شفاف سازی در کردار و رفتار خود، منابع مالی خود را اعلام کند ؟
براستی اگر مهمترین دغدغه شما و یا هر کس دیگر تنها شفافیت سازی مجاهدین در مورد منابع مالی خود میباشد ابتدا باید این سوال را پاسخگو باشید که اولا اصرار شما در این باب از بهر چیست ؟ ثانیا منبع حقانیتی که شما را برای طرح اینگونه سوالات محق میشمارد کدام است ؟ آیا کسانی که خود را اپوزیسیون میدانند چه به صفت فرد، گروه و یا سازمان که برخی بقولی اندرخم یک کوچه اند و هنوز با خود برای سرنگونی رژیم تعین و تکلیف نکرده اند و هنوز چشم به جناح های درون رژیم دوخته اند یا آنانی که خود را سرنگونی طلب بلا منازع میدانند ولی همزمان با سازمان مجاهدین این جدیترین و سازمان یافته ترین نیروی سرنگون طلب سر تخاصم دارند محق اند ؟ و یا آنانی که بر این باورند که باید قبل از سرنگونی همه مسایل را پیشاپیش حل و فصل کرد تا نقطه و گره ای نا گشوده باقی نمانده باشد، محق اند ؟
آیا طرح چنین مسائلی آنهم از سوی نیروهای سرنگونی طلب که پاسخ جامع و کامل به آن جز در فردای ایران آزاد میسر نیست، موجب غافل شدن ازهدف اصلی، مخدوش شدن خطوط مبارزاتی و قدم گذاشتن در زمین بازی رژیم نیست ؟ آیا آنکس که معتقد است با رژیم و مجاهدین همزمان،هم اینک و همین جا باید مبارزه کرد، مصداق بارزی از سنگ بزرگ برداشتن نیست ؟
گذشته ازهمه اینها لازم به یادآوری نیست که آقای اسماعیل نوری علا با پیشینه هنری و فرهنگی خود (که بعضی آن را درخشان میخوانند) امروز فارغ از آن پیشینه، تنها یک فرد و یک فعال سیاسی بیش نیستند و طبعا در چنان مقام و جایگاهی نیستند که در اینزمان خواهان شفاف سازی مجاهدین در مورد منابع مالی خود باشند.
در خاتمه باید (صرفا جهت توصیه) تاکید کنم که در اینزمان امرسرنگونی مهمترین امریست که تمامی نیروهایی که بجد خواهان آن هستند باید تمامی توان و ظرفیت خود را به آن معطوف کنند و نیروی محدود شان را به مسائل و اموری که کمکی به این امر نمیکند، صرف نکنند.
قطعا هر کس این حق را دارد درهر زمان که ضروری دانست چنین سوالهایی را دوباره مطرح کند، ولی این را هم بخاطر داشته باشد که ما هم حق پاسخگویی که درخور شان، جایگاه و منزلت سوال کننده باشد را برای خود همچنان محفوظ میداریم.
سلام بر آزادی
سرنگون باد رژیم ضد انسانی وضد ایرانی آخوندی
با احترام
15.09.2014