Loading...

فروغ ایران ـ حماسه ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ در اشرف

image
28-07-2024

فروغ ایران ـ حماسه ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ در اشرف

حماسه ۶ و ۷مرداد ۱۳۸۸ در اشرف:
در ششم و هفتم مرداد ۱۳۸۸، وقایعی در اشرف رخ داد که جهان را تکان داد. وقایعی که در تحولات سیاسی، تأثیر کیفی داشت و خیلی از معادلات را تغییر داد. قبل از ششم مرداد، نزدیک به ۲ماه بود که یکان‌هایی از پلیس عراق جلوی در اصلی‌ اشرف مستقر شده بودند. آنها می‌گفتند که می‌خواهند داخل قرارگاه، ایستگاه پلیس دایر کنند. وقایع ششم و هفتم مرداد نشان داد که ایستگاه پلیس بهانه است. نیت اصلی، متلاشی کردن اشرف و اخراج مجاهدین بوده است.
 در طرف مقابل هم مجاهدین تصمیم خودشان را گرفته بودند: مقاومت برای حفظ اشرف، تا پای جان!
 
در این ۲ماه، مزدوران چندین بار برای تحمیل خواسته‌هایشان به اشرفی‌ها، نیرو آوردند. اما هربار دیدند که باید یک دیوار انسانی چند لایه را رد کنند تا بتوانند وارد شوند و به همین دلیل منصرف شدند.
 برای همه روشن بود که بالاخره این تنش‌ها به نقطه اوج خود خواهد رسید، اما چه روزی؟ کسی نمی‌دانست.
 تحولات از شب پنجم مرداد رنگ و بوی دیگری گرفت. روز پنجم مرداد تلویزیون العراقیه خبری به قرار زیر پخش کرد:«قرار است که دولت عراق مسئولیت امنیت قرارگاه اشرف را در کادر اجرای توافقنامه خروج که بین بغداد و واشینگتن امضاء شده، تحویل بگیرد. سخنگوی رسمی دولت، علی دباغ خاطرنشان کرد که دولت به برخورد انسانی با افراد موجود در قرارگاه بر اساس آنچه که قوانین بین‌المللی متداول تعیین کرده، ملتزم است. وی تأکید کرد که تا زمانی که قوانین جاری عراق رعایت شود، دولت اقدام به کوچ دادن هیچ‌یک از آنها یا اخراج اجباری آنان از عراق نمی‌کند». 
 
 واضح بود که آنچه آقای سخنگوی دولت تحت عنوان تحویل‌گیری مسئولیت امنیت قرارگاه اسم برده بود، در واقع اولین پرده از همان سناریوی انهدام اشرف بود که چند ماه قبل، موفق ‌الربیعی لو داده بود، وگرنه آن همه نیرو و لودر و آبپاش را برای چه دور اشرف آورده بودند؟ آیا می‌خواستند با لودر و آبپاش، امنیت اشرفی‌ها را آن هم به شیوه انسانی تأمین کنند؟
 در همان زمان کمیته پارلمانی ایران آزاد در نامه خود که برای رئیس‌جمهور و وزرای خارجه و دفاع ایالات متحده و سفیر این کشور در عراق و فرماندهی نیروهای چندملیتی ارسال شده، نوشت:
آقای رئیس‌جمهور اوباما،
«علی دباغ، سخنگوی دولت عراق، اعلام کرد که دولت عراق مسئولیت اداره امنیت داخل قرارگاه اشرف را به عهده خواهد گرفت. شما می‌دانید که از ژانویه ۲۰۰۹ ارتش و پلیس عراق، قرارگاه را محاصره کرده‌اند و هیچ مشکل امنیتی در داخل قرارگاه وجود نداشته است. ترس ما از این است که اعلامیه آقای دباغ، راه را برای پلیس عراق باز کند تا به‌زور وارد قرارگاه شده و برای خوشایند رژیم تهران، ساکنان آن را سرکوب کنند. علی خامنه‌ای رهبر ارشد ایران در ماه فوریه در دیداری با رئیس‌جمهور عراق از او خواست تا قرارداد ۲جانبه برای اخراج اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف را به اجرا در آورد».
 اما ظاهراً تصمیمات، گرفته شده بود و گوش شنوایی برای این حرف‌ها پیدا نشد. به همین دلیل تحرکات جدیدی از نیمه‌شب آغاز شد و با افزایش نیروهای عراقی، آنها ورودی اشرف را هم با یک خاکریز بستند، شاید برای این‌که راه را بر هر گونه عکس‌العمل اشرفی‌ها نسبت به نیروهای عراقی ببندند.
 صبح ششم مرداد مزدوران عراقی، همزمان با افزایش نیرو در بیرون در اشرف، یک هیأت هم برای مذاکره به داخل اشرف فرستادند، شاید فکر می‌کردند که اگر چماق قوه قهریه را در بیرون قرارگاه بالا ببرند، می‌توانند اشرفی‌ها را وادار کنند به خواسته‌های غیرقانونی دولت عراق تسلیم شوند، اما آنها با یک محاسبه ساده باید متوجه می‌شدند که اگر مجاهدین می‌خواستند در برابر تهدیدات این تازه به دوران رسیده‌ها جا بزنند، قبل از آن، باید در برابر ابرقدرت دنیا که با چنان شدت وحدت بمباران‌شان کرده بود جا می‌زدند؛ البته قبل از آن هم، ۳۰سال پیش در برابر خمینی دجال. اما جواب مجاهدین به همه این تهدیدها و فشارها یک جمله بود: «هیهات منا الذله!»
 در مورد وقایع قبل از حمله، اطلاعیه شورای ملی مقاومت (حمله به اشرف شماره ۷۲) بسیار گویاست و بی‌نیاز از هر توضیح دیگری است:
 جالب توجه این‌که حتی در روز حمله و کشتار در۶مرداد (۲۸ژوئیه۲۰۰۹)، نمایندگان ساکنان اشرف در ساعت ۱۲ ظهر مشغول گفتگو با فرماندهان نیروهای عراقی و فرستادگان نخست‌وزیری عراق درباره نحوه استقرار پلیس بودند. در این گفتگوی دو ساعته، ساکنان اشرف بار دیگر تکرار کردند که با استقرار نیروهای پلیس در ورودی قرارگاه مشکلی ندارند و اگر پلیس امکانات بیشتری هم در ورودی قرارگاه نیاز داشته باشد، در اختیارشان خواهند گذاشت و همه هزینه‌های لازم را هم پرداخته و تسهیلات کامل فراهم می‌کنند. اما طرف مقابل گوشش بدهکار نبود و به نیابت از رژیم آخوندی کمر به حمله و کشتار بسته بود. 
در جریان این مذاکرات ۳بار از بغداد به نماینده نخست‌وزیری تلفن کردند و نهایتاً به او دستور قطع مذاکره و شروع حمله ابلاغ شد. شدت حمله، میزان نیروهای عراقی و نوع نیروهای به کار گرفته شده و رفتار جنایتکارانه آنها، از اهداف انهدامی این عملیات خبر می‌دهد و مبین آن است که مسأله نه اعمال حاکمیت بلکه بحث نابودی اشرف به خواست رژیم ایران است
 مجاهدین هم تصمیم قاطع خودشان را گرفته بودند. آنها می‌گفتند
«اشرف امانت مردم و تاریخ ایران در دست ماست، محال است آن را به گرگ‌های ولایت تسلیم کنیم» . اینجا بود که مجاهدین به سمت ورودی‌های مختلف اشرف حرکت کردند.