۱۷مهر ۱۳۹۹ درگذشت شجریان صدای ماندگار تاریخ هنر ایران
مسعود رجوی در سوگ «شجر» جاودان هنر ایران:
گله از فراق یاران و جفای روزگاران
با دلنشینترین نوایت:
«مرگ بر دیکتاتور»
محمدرضا شجریان، استاد برجسته آواز و موسیقی اصیل ایران، پس از مبارزهیی طولانی با بیماری سرطان در روز ۱۷مهرماه ۱۳۹۹ درگذشت و متأسفانه ایران یکی از بزرگترین هنرمندان خود را از دست داد. هر چند که آثار و کارنامه درخشان هنری او ماندگار و در شمار ذیقیمتترین ذخایر هنر ملی ماست.
استاد شجریان از جمله هنرمندانی بود که با ابداع روشهای جدید و استفاده از ذوق و استعداد فطری خویش موسیقی اصیل و آوازی ایران را با حفظ اصول و مبانیاش از اوایل دهه ۵۰ خورشیدی با ارائهٔ آثار خود متحول کرد.
استاد شجریان با وجود اینکه بهقول خودش هیچگاه نخواسته بود وارد فعالیتهای سیاسی شود، اما با دیدن جنایات وحشیانه رژیم آخوندی در سرکوب قیام مردم تهران در سال ۱۳۸۸ بهشدت بر آشفت و لب به اعتراض علیه این رژیم منحوس گشود.
در واکنشی لئیمانه، رژیم ولایت فقیه که تاب تحمل هیچ صدای مخالفی را ندارد، کینه ضدانسانی خود را با محروم کردن وی از اجرای کنسرت و همچنین حذف دعای ربنای ماه رمضان او از رادیو و تلویزیونهای سراسری به نمایش گذاشت.
استاد شجریان یکبار در اردیبهشت ۱۳۹۴ در مراسم یادبود حافظ، در پاسخ به درخواست حاضران برای خواندن گفت: "من در کشوری زندگی میکنم که چند سال است حق خواندن برای مردم خودم را ندارم".
او بارها در مصاحبههایش نیز به صراحت اذعان کرد که در مقابل یک رژیم دیکتاتوری قرار گرفته که میخواهد او را به ندامت وا دارد و او حاضر به قبول آن نیست.
خانم مریم رجوی درگذشت استاد آواز ایران را به مردم ایران و جامعه هنرمندان و بستگان و دوستان شجریان تسلیت گفت و تأکید کرد تضییقات و فشارهای حاکمیت هنرکش ولایت فقیه نتوانسته و نخواهد توانست از جایگاه و خدمات تعیینکننده شجریان به هنر و موسیقی و بهخصوص آواز ایران بکاهد.
خانم رجوی افزود: تردیدی نیست که جامعهٔ هنری ایران و علاقمندان و دلسوزان موسیقی ایرانی، آثار و آموزشها و نوآوریهای بدیع او را بیشازپیش بارور خواهند کرد و به گنجینه هنر و فرهنگ بیبدیل ایرانی خواهند افزود. آوای او بر دلهای میلیونها ایرانی در طی چند نسل نشسته و خاموش ناشدنی است.
دو اصالت آرمیده در کنار هم
محمدرضا شجریان، هنرمندی که در دوران فرمانفرمایی عمامهداران بر جغرافیا، تمدن و فرهنگ میهن ما، در ۱۹مهر ۱۳۹۹ در گوشهیی از طوس به خاک سپرده شد، یادآور غربت سنگین حکیم ابوالقاسم فردوسی در ۱۰۰۰سال پیش بود. فردوسی بهدلیل هجو سلطان محمود غزنوی، از دیار خویش آواره بود و در غربت و گمنامی زیست، جرم شجریان نیز این بود که با آخوندهای فرهنگکش و موسیقیستیز از در آشتی درنیآمد و بر دیکتاتور عمامهدار شورید. یکی زبان و فرهنگ ایران را با شاهنامه پاس داشت، دیگری موسیقی این مرز و بوم را از ایلغار دستاربندان واپسگرا حفاظت کرد. درد هر دو ایران بود و مردم و فرهنگ ایران. اکنون هر دو در کنار هم آرمیدهاند.
شایستهترین بزرگداشت
شایستهترین بزرگداشت برای هنرمندی که در برابر دستاربندان هنرکش، سر خم نکرد، برگرفتن و افشاندن شعار «مرگ بر دیکتاتور» او در فضای ملتهب و عصیانی شهرهای ایران است.
او با انگشتانی برکشیده به علامت پیروزی، در خیابانهای تهران ما را به همراه شدن فرامیخواند:
«همراه شو عزیز! همراه شو عزیز!
تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
هرگز جدا جدا، درمان نمیشود
دشوار زندگی، هرگز برای ما
دشوار زندگی، هرگز برای ما
بی رزم مشترک، آسان نمیشود
تنها نمان به درد، همراه شو عزیز!
همرا شو، همراه شو
همراه شو عزیز!»