قيام در ايران نياز به حمايت دارد نوشته : سحر ثنائي
مهسا امینی ایران را ملتهب کرده است. یک هفته پیش مهسا پس از دستگیری و ضرب و شتم وحشیانه توسط پلیس اخلاق در ایران جان باخت. اتهام : رعایت نکردن قانون پوشش اسلامی .
در همین حال مهسا در جمع عزیزانش به خاک سپرده شد. مادر مهسا بر سر مزار دخترش گریه کرد: دخترم بی گناه بود
مهسا برای همیشه چشمانش را بسته و بدنش سرد است، اما روحی که از پیکرش خارج شده، همچنان زنده است و ایران را ملتهب کرده است. اخگر های زیر خاکستری که بیش از ۴۰ سال بر ایران گسترده شده، شعله ور شده و مانند آتش در سراسر کشور پخش شده است.
اعتراضات و تظاهرات گسترده از چندین روز پیش در بیش از ۴۰ شهر ایران به راه افتاده است. رژیم تهران هر آنچه که می توانست برای پیشگیری آن ضروری باشد، انجام داد. مهسا بر اثر سکته درگذشت. ویدئویی از بیهوش شدن یک زن جوان در ایستگاه پلیس بدون دخالت خارجی منتشر شده است.
ایران اینترنشنال، یک شبکه تلویزیونی ایرانی خارج از کشور، اسکن های ام آر آی مهسا را منتشر کرد که پس از هک شدن نرم افزار بیمارستانی که این زن جوان ایرانی در آن بستری بود، دریافت کرده بود. تصاویر بسیار گویا هستند: جمجمه مهسا بر اثر ضربات شدید شکسته شده که منجر به خونریزی مغزی شده بود.
تاکتیک ها همیشه یکسانند، داستان ها همیشه شبیه به هم هستند. مردم تا حد مرگ شکنجه می شوند و سپس بر اثر حمله قلبی یا سکته می میرند.
ماجرای زهرا کاظمی روزنامه نگار ایرانی- کانادایی در سال ۲۰۰۳ نیز باید اینگونه اتفاق افتاده باشد. با این حال گزارش پاتولوژیست، بسیار گویا بود. زهرا کاظمی بر اثر شدت شکنجه کشته شده بود. جوانان ایران دیگر دروغ های رژیم ایران را باور نمی کنند.
بار دیگر دیکتاتوری در ایران وحشیگری خود را به نمایش گذاشت. اگرچه از زمان انتصاب رئیسی، سرکوب، شکنجه و تعداد اعدام ها افزایش یافته است، اما پرونده مهسا ایران را تکان داده است. زنان تهرانی می گویند: ما نمی خواهیم دختران مان به خاطر روسری جان خود را از دست بدهند. انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور پیش از این پیامی وحشتناک برای مردم داشت: هیچ کس بدون مجازات نخواهد ماند. رئیسی خود از عاملان اعدام های دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و از طرفداران قسم خورده نظام است.
ظلم به زنان از زمان انتخاب رئیسی به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
روش های قرون وسطایی مانند قطع دست و پا به عنوان یک اقدام تنبیهی و همچنین اعدام در ملا عام دوباره اجرا می شود.
هیچ کدام از اینها نمی تواند جلوی اشتیاق مردم ایران را برای رسیدن به آزادی و دموکراسی بگیرد. تصاویری غافلگیر کننده، تاثیرگذار و جذاب از شجاعت، مقاومت و تعهد جوانان ایرانی از طریق شبکه های مجازی به دست ما می رسد.
به سرعت مشخص شده که چیزی تغییر کرده است. نه تنها تظاهرات رادیکال تر شده است بلکه جوانان ایرانی در اقدامات اعتراضی سازمان یافته خود رژیم را به مبارزه می طلبند : زنان جوانی را می بینید که میرقصند، روسری های خود را آتش می زنند، و مردم همرزمان دستگیر شده شان را از چنگال شبه نظامیان نجات می دهند.
برخلاف گذشته، جوانان به شبه نظامیان دولتی ضربه می زنند و این یک پیام بسیار روشن دارد: ما نه تنها ایران را پس می گیریم، بلکه عزت خود را نیز پس خواهیم گرفت.
معترضان علی خامنه ای، رهبر معظم دینی را "ضحاک" می نامند. آنها به نماد باستانی ظلم و فرمانروایی بیگانه اساطیر ایرانی که توسط شاعر نامدار فردوسی خلق و آفریده شده ، اشاره می کنند که توسط فریدون شاه شکست خورد. در مبارزه نمادین بین خیر و شر، "خیر" در نهایت پیروز می شود. آیا این یک چراغ نمادین امید برای مردم است؟
جامعه جهانی نباید منفعل باشد، باید ندای آزادیخواهی ایرانیان را بشنود و آن را حمایت کند. در حال حاضر اولویت اصلی جلوگیری از حمام خون در ایران است. حق مردم ایران برای تغییر دموکراتیک باید توسط غرب برسمیت شناخته شود. حداقل از زمان حمله روسیه به اوکراین، مشخص شده است که روزهای فشردن دست دیکتاتورها باید به پایان برسد.
از : سحر ثنایی