Loading...

داستان رژیم های استبدادی یک داستان تکراری است

image
۱۸ مرداد ۱۳۹۷

داستان رژیم های استبدادی یک داستان تکراری است

در طول تاریخ داستان رژیمهای استبدادی یک داستان تکراری است زیرا اراده اکثریت، تحت کنترل اراده اقلیتی قرار میگیرد که جز به خود نمی اندیشند.

این معادله منفی یعنی سرسپاری اراده اکثریت به اراده اقلیت وقتیکه لحظه مناسب فرا برسد و آگاهی عمومی جای خود را پیدا نماید بمثابه پوسته‌ای خواهد بود که برباد خواهد رفت و انقلاب بردگان که اسپارتاکوس آنرا رهبری کرد و انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه و انقلاب ایران نمونه‌هایست که مقصود ما را اثبات میکند.

در سال 1979 که مردم ایران علیه دیکتاتوری پادشاهی انقلاب کرده و آنرا سرنگون ساختند تصور نمیشد که شرایط به نظام جدید اجازه بدهد تا در ظلم و استبداد و قهر و سلب آزادیها از رژیم شاهنشاهی گوی سبقت را برباید. به یاد داریم که در دوره شاهنشاهی ارگان امنیتی موسوم به ساواک و پلیس و ارتش وجود داشت در حالیکه دراین رژیم اسلامی علاوه بر ارگانهای امنیتی و پلیس و ارتش، ارگان سپاه پاسداران و نیروهای بسیج هم وجود دارند که بطور ویژه کارشان دفاع از رژیم میباشد و قابل توجه اینست که آخوندها موفق شدند، کار رژیم شاهنشاهی در القاء یاس و نا امیدی در اذهان و قلبها را کامل کرده و اینگونه نشان بدهد که تغییر و انقلاب و سرنگونی این رژیم خصوصا بعد از آنکه قانون عجیبی را بنام قانون محاربه گذراندند غیر ممکن است. شایان یاد آوریست که قانون محاربه یا محاربه با خدا معنایش اینستکه هر کس در مقابل این رژیم بایستد دشمن خدا قلمداد میشود و باید کشته شود.

موضوع عجیب و بسیار قابل توجه اینست که نه تنها مردم ایران بلکه مردم منطقه و جهان نیز در اذهان و قلوب خود نسبت به غیر ممکن بودن تغییر نا امید شده و گمان می کردند که سرنگونی این رژیم نشدنی است. آنها در مقابل ارگانهای سرکوبگر مات شده و فریبشان را خوردند. در این بحبوحه هیچکس جز سازمان مجاهدین خلق باقی نماند که به مبارزه برای سرنگونی این رژیم فرابخواند و بر آن اصرار بورزد. این سازمان همانگونه که دشمن شماره یک رژیم اسلامی کنونی قلمداد میشود در حکومت سابق نیز دشمن شماره یک رژیم شاهنشاهی بود و به قطع و یقین همگان چنین فکر میکنند که سازمان در صحنه نیست و آنگاه که سازمان پافشاری میکرد و میگفت مردم ایران در جوش و خروشند و لحظه انفجار و خشم بی تردید فراخواهد رسید همگان تصور میکردند که این سازمان در اوهام بسر میبرد تا اینکه روز 28 دسامبر 2017 فرا رسید و جهان را از خواب بیدار کرد. جهان بعد از قیام مردم ایران که از شهر مشهد شروع شد و سپس همچون آتشی در سایر نقاط ایران گسترش یافت هوشیار شد. اما نکته غافلگیر کننده برای جهان اظهارات ولی فقیه، آیت الله خامنه‌ایست که 13 روز بعد از سکوت مطلق گفت این قیام توسط مجاهدین خلق طراحی و رهبری شد!

نه ارگانهای امنیتی و نه پلیس و نه ارتش ایران و نه سپاه پاسداران و نه نیروهای بسیج نمیتوانند بعنوان مانعی در مقابل خشم مردم ایران و تمایل فزاینده آن برای تغییر ریشه‌ای اوضاع و سرنگونی جمهوری آخوندی دوام بیاورند. از سوییاطلاعات زیادی وجود دارد که اینرژیم غرق در فساد است و رهبران و مقامات آن یا فرماندهان سپاه پاسداران درفساد و دزدی و سرقت اموال مردم دست دارند وهمین امراز ابهت رژیم بسیار کاسته و آن قدرت و هیمنه‌ای که در زیر آن قرار داشت را از بین برده استو مهمتر از همه اینها اینست که علیرغم همهداد و قالهایمحافل سیاسی و مطبوعاتی رسمی آخوندهااما مردم ایران به مادر جنگهای خامنه‌ای و روحانی وقعی نگذاشتند و بجای آن شعار دشمن ما همینجا و نه امریکاست را سر دادند و ما را به شعار مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر دیکتاتور فراخواندند. شعاری که در اینجا موجب تمسخر آخوندها شد.  ».

 سایت ایلاف(لندن)