Loading...

ضربه سخت وسنگين شهريور ۱۳۵۰آغازي نو درتاريخ ايران

image
25-08-2022

ضربه سخت وسنگين شهريور ۱۳۵۰آغازي نو درتاريخ ايران

آري سال 1350 سال جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي واوج قدرتنمايي سلسله پهلوي بود

شاه براي اين قدرتنمايي كه تمامي سران كشورهاي غرب و شرق عالم را براي اين جشن فراخوانده بود با تمام قوا درحفظ امنيت حاكميتش بود وفضاي كشور رابشدت امنيتي كردكه منجر به ضربه سال1350 شد. ضربه اي كه تمامي بنيانگذاران و تمامي مركزيت سازمان و بيش از 90 درصد اعضا وكادرهاي آن دستگير شدند.

اين ضربه ظاهرا رژيم شاهنشاهي را درقله غرور و پيروزي نشاند اين جشن 25شهريور بود وشاه بيش از بيش توانست قدرت و حاكميت خودش را به رخ بكشد.

سرمست ازاين پيروزي بزرگ چراكه توانسته بود يكي از متشكل ترين سازمانهاي انقلابي را بعد از 6 سال كارمتراكم و پس از هماهنگيها ورابطه ها با سازمان آزاديبخش فلسطين ، عملا و بخيال خود منهدم كند.

البته وقتي ساواك متوجه چنين سازماني شد که 6 سال توانسته بود دور از چشم ساواك بماند وحشت كرده بود اما وقتي توانست عملا سازمان را جمع كند ديگر در پوستش نمي گنجيد .روزي كه محمد آقا دستگير شد و به اوين آورده شد او به يكي دونفر از مجاهدين دستگير شده نشان دادند تاكاملا مطمئن شوند .وقتي مطمئن شدند سريعا به پرويز ثابتي و اوهم به نصيري رئيس ساواك اطلاع داد . شاه به تمامي دست اندكاران يك ماه حقوق پاداش داد.

دراولين روز دستگيري محمد آقا سردژخيم اوين همه مركزيت ومحمد آقا و سعيد را دريك اتاق جمع ورجز خواني مي كرد كه ديديد تمام شديد ، دوماه قبل همه درخانه گلشن جمع بوديد وامروز دراين اتاق .بله تمام شديد (دژخيم نمي دانست با چه شجره طيبه اي مواجه است ،نمي دانست اينها ازجنس ديگري از زندانيان سياسي هستند .جالب اينكه درحالي كه همه بنيانگذاران و مركزيت سازمان دست بسته دراتاق دژخيم  به رجزخواني اش گوش مي داند اما محمد آقا با تواضع كه بله اشكالات زياد است دژخيم را خام و درهمان حال طرح فرار مجاهد قهرمان رضا رضايي را دربرنامه داشتند. آري آخر اين انقلابيون هستند كه وارد زندان مي شوند تا تاريخ زندان را براي هميشه تغيير دهند اما هيهات كه شاه و ساواك اين را فهم كنند).

اما قانونمنديهاي هستي كه همان اراده خدا است بصورت كاملا غير منتظره و معجزه آسا ، نتيجه كاملا معكوس عليه ديكتاتوري شاه و بسود مقاومت گرديد چگونه:

  1. قبل از شهريور 1350 زندان ندامتگاه بود و مينيمم افراد را پاسيو و جذب زندگي كرده و ضد مبارزه مي شدند حتي شخصيتهايي چون بازرگان براي زيادتر نشدن حكم زندانشان اجازه دادن اطلاعيه عليه شاه توسط دانشجويان را ندادند.

اما بعد از ضربه ،زندان به دانشگاه انقلاب تبديل شد بطوري كه رئيس زندان قزل قلعه گفت الان زنداني بي سواد و روستايي وارد زندان مي شود ولي پروفسور خارج مي شود . آخر او ديده بود كه چگونه افراد با اطلاع كم فقط بخاطر اعتراض دستگير وزنداني مي شوند وبعد از يكي دوسال كه آزاد مي شوند به يك انقلابي تبديل مي شوند.

دانشجويان مبارز تلاش مي كردند كه با فعاليتهاي علني دستگير و به زندان بيفتند و وقتي در دادگاه اول سه ماه زندان مي گرفتند ناراحت شده و دردادگاه تجديد نظر با موضعگيري عليه شاه كاري مي كردند كه دستكم محكوميت سه ماهه دادگاه اول به سه سال تبديل شود تا بمانند و آموزشهاي لازم را ببينند.

دريك كلام اول شهريور 1350 شروع انقلاب در زندان هاي سياسي بود كه ثمرات آن شجره طيبه صارمي ها، تخمه چي ها ، معزي ها و ارژنگ داووي و....گرديده است كه حصارها و شكنجه و اعدام را به سلاحي آتشين عليه رژيم ولايت فقيه كرده و مي كنند.

  1. ضربه اول شهريور50 نقطه عطف درمناسبات زندانيان سياسي بود . قبل از این، مرتجعين با توده ايها به سر وكول هم ميزدند .نه تنها وحدتي نداشتند بلكه رو در روي هم بسود دشمن بودند.يكي از نفرات بالاي گروه مؤتلفه به رئيس زندان در بيان مناسباتشان با ديگر زندانيان مي گفت اگر من را با يك ماركسيست دريك ديگ بجوشانيد بخارمان بشدت از هم جدا مي شود.

آري ضديت كور وجنگ حيدري نعمتي در زندان  حاكم بود ولي بعد از ضربه شهريور 50 با ورود مجاهدين به زندان، نيروهاي سياسي با هرعقيده ومرام در وحدت بودند مجاهد، فدايي، زرتشتي، مسيحي و...همه درصف واحد ودر يك جمع و برسر يك سفره بودند بطوري كه  ساواك اصلا فكرش را نمي كرد. ساواك هفته هاي اول مجاهدين وفداييها را در يك اتاق گذاشته بود  تا مثل گذشته به خيال خودشان اينها دست بگريبان شوند اما برخلاف تصورشان شاهد وحدت و نزديكي و نشستهاي مشترك براي انتقال تجارب و ....شدند بطوري كه ساواك مجبور شد بلافاصله مجاهدين و فداييها را از هم جدا كند .اما اين شجره طيبه تا امروز در زندانها به عاليترين صورت الگو وشاخص وحدت نيروها با هر عقيده و مرام گرديده است.

  1. ضربه اول شهريور موتور محركه قوي و زلزله اي سنگين درفضاي سياسي جامعه بود. ومردمي كه بدليل خيانت سياستمداران در سال 42 بشدت از سياست كنا ره گرفته بودند، بطور عجيبي مجددا عليه رژيم شاه به صحنه بازگشتند طوري كه حناي خميني بين مسلمانان رنگي نداشت و رفسنجاني به او نوشت كه بدون مجاهدين كاري نمي تواني بكني.
  2. درحاليكه ضربه اول شهريور1350ظاهرا شاه را به اوجي غير قابل تصور رساند اما برخلاف ميلش سال 1350 آغاز فروپاشي نظامش بود چنانكه برغم ثروتهاي باد آورده نفت با بالارفتن سرسام آور قيمت آن و حمايت بي دريغ آمريكا ، سرانجام بعد از 7 سال سرنگون شد.چراكه ضربه 1350 تمامي طبقات جامعه ايران را عليه شاه فعال كرد.
  3. ضربه سال 50 ظهور تشكيلاتي منسجم و مستحكم بود كه هيچ ضربه اي توان از هم پاشيدنش را ندارد، تشكيلاتي كه تا امروز با عبور از فراز ونشيبها شاخص و الگويي براي انقلابيون ساير كشورها گرديده است .
  4. ضربه شهريور 50 ظهور اسلام انقلابي درتاريخ بعد از 1400 سال با زدودن غبار از رخ دين گرديد. اسلامي نو كه پاسخگوي اين دوران است اسلامي كه تمامي اقشار روشنفكر وحتي طلاب حوزه هاي علمي براي فراگيري آن تلاش بودند.

اسلامي كه تا بحال در خدمت ايدئولوژيهاي خرده بورژوایي و بورژوایي بود و در صحنه مبارزه انقلابي توسط آخوندها كه آن را نمايندگي مي كردند عملاً عليه ماركسيسم در آمده بود پا به عرصه وجود گذاشت كه صحبت از تضاد اصلي بين ستمگر و ستمكش نه بين با خدا و بي خدا كرد كه در فرهنگ انقلابي همان اسلام چپ ماركسيسم نام گرفت. و چهره مبارزه اجتماعي را عوض كرد و خط سرخ خود با ارتجاع را مشخص نمود.

همين عنصر بود كه بجاي برخوردهاي تنگ نظرانه و فردگرايانه با ساير مبارزين، پيشقدم وحدت نيروها و جبهه متحد خلق ها شد.

نتيجه :

ضربه اي كه دشمنان خدا وخلق به نيروهاي انقلابي مي زنند برخلاف تصورات آنها اين دشمنان خدا و خلق هستند كه هر موقعيتي هم داشته باشند خوار و ذليل مي شوند و اين نيروهاي انقلابي هستند كه  از شر كثير خير عظيم بيرون كشيده، رشد كرده و به شاخص و الگويي براي تاريخ تبديل مي شوند.

اين دگرگوني واين حادثه واقعا قابل توصيف نيست .دشمن چه مي خواست، درچه موقعيتي بود ومجاهدين درچه موقعيتي وچه مي خواستند و نتيجه چه شد؟

فقط بايد گفت حاصل اين نبردها و ضرباتي كه به مجاهدين خورد، سرنگوني دونظام با تمامي قدرت ازشاه گرفته تا خميني كه آرزوي امپراطوري بزرگ راتا  قرنها داشت واوجگيري سازمان كه امروز نه تنها  به نقطه اميد مردم ايران بلكه به نقطه اميد خلقهاي منطقه  وجهان رسيده است  الگويي و شاهدي براي ايستادگي و مقاومت ، براي مي توان و بايد، براي «كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من »

بله شجره طيبه شكست ناپذير است وضربات انها را پاك وپاكتر ،رويين و رويين تر مي كند و دشمنانش را هركه باشد خوار وخوارتر مي سازد .خوبست نوشته را باايات زيربه پايان برسانيم :

140)إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ - "اگر (در ميدان احد،) به شما جراحتى رسيد (و ضربه‏اى وارد شد)، به آن جمعيّت نيز (در ميدان بدر)، جراحتى همانند آن وارد گرديد. و ما اين روزها(ى پيروزى و شکست) را در ميان مردم مى‏گردانيم؛ (-و اين خاصيّت زندگى دنياست-) تا خدا، افرادى را که ايمان آورده‏اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از ميان شما، شاهدان، شاخصها و الگوهايي  بگيرد. و خدا ظالمان را دوست نمى‏دارد."

141)وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ - "و تا خداوند، افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند)؛ و کافران را به تدريج نابود سازد

بادرود به بنيانگذار كبير برجسته ترين انقلابي تاريخ معاصر محمد حنيف نژاد و ياران بنيانگذار سعيد محسن  و علي اصغر بديع زادگان و مركزيت و كادرها و اعضايي كه بافداي بيكرانشان شاخص و الگوي تاريخ وآغازي براي تاريخ گرديدند و با هزاردرود به جان جانان كه  نعمت رهبري مقاومت را درسخت وصعب ترين شرايط پاس داشت و به عاليترين صورت با فداي بيكران، مقاومت ايران را هدايت كرد و  هزاران سلام به خواهر مريم كه  ثمرات اين شجره طيبه را به بارنشاند و سازمان را به اميدي براي خلقهاي ايران ومنطقه تبديل كرد .