ايران - پیام تاریخی دانیل میتران به مجاهدان اشرفی
«در دوران اشغال فرانسه از سوی نازیها، ما هزاران جوان سرکوب شده، اسیر و خاموش بودیم که رویایمان ساختن آینده یی بود در یک اروپای بدون مرز که در آن هر کس بر حسب فرهنگ و زبان خود و درعین وفاداری و دلبستگی به سرزمین زادگاهش جایگاه حقه خویش را بیابد.
ما را در آن زمان تروریست می نامیدند. در همین دوران بود که من درک کردم که محبوس کننده ترین و سخت و سیاه ترین حصارها، دیوارهای بتونی، سنگی یا آهنین زندانها نیست بلکه حصارهایی است که یک دیکتاتوری ما را به حمل آن درخودمان مجبور می کند، حصارهای تحقیر، وادادگی و فرسودگی، حصارهایی تحمیلی تا آنجا که همه چیزمان و حتی هویتمان را نفی کنیم.
برای اشرف همه گونه حصار های تازه مجازی یا نامریی اختراع کرده اند. ابتدا حصار فراموشی، سپس حصار دروغ، بعد حصار سکوت و بعد حصار ممنوعیت غذایی و بهداشتی. و نهایتاً حصارهای صوتی و دکلهای شنود و اخلال الکترونیک.
پیشرفتهای تکنولوژیک همواره قوه تخیل دژخیمان را تحریک کرده است. کشتن و زجرکش کردن، رها کردن مجروحان و ربودن گروگانهای بی دفاع و بیگناه .
چنین است که تصور می کنند می توانند به مقاومت یک خلق پایان دهند. اما در اشرف، امید به فوریت باز می گردد زیرا به رغم دیوارها و حصارها، تک تک آنان میدانند که هزاران تن از برادران و خواهران پناهنده شان در چهار گوشه جهان دراین امید سهیم هستند و شما، مریم رجوی عزیز، اینجا آن امید را نمایندگی می کنید.
پس توانایی همراه با عشق به زندگی و رویای جهانی عادلانه که درآن صلح و امنیت برای تک تک افراد تضمین شده باشد، باز می گردد و آیا مضمون اصلی گردهمایی امروز ما چیزی جز اینست؟
دریک کمپ مسأله زنده ماندن به خاطر خود مطرح نیست، بلکه برای دیگران زیستن است. این مشابه زیستن روزمره مادران به خاطر فرزندانش است. ما همه این الگوی زیبا را که شقایق کوچولو در نامه اش به خانم پیلای تصویر کرده می شناسیم.
و اینست وجه تمایز دژخیم از قربانی، و زندانبان از زندانی: این آینده را تدارک می بیند درحالی که آن تلاش می کند حال را نابود کند. تدارک آینده، دوستان عزیز و نازنین اشرفی من، به بهای فداکاری شما به دست می آید، اما تنها این نیست: همه باید الگویی را که شما برای تمام ستمدیدگان ترسیم می کنید و پیام امیدی را که با خونتان خطاب به بشریت می نویسید همواره مد نظر داشته باشند.