روزنامه دي ولت: چگونه دستگاه اطلاعاتی ایران شبکهای از جاسوسی را در آلمان گسترش میدهد
روزنامه آلمانی دی ولت ۹ دسامبر ۲۰۲۵
چگونه دستگاه اطلاعاتی ایران شبکهای از جاسوسی را در آلمان گسترش میدهد
نوشته: امین المغربی داوطلب در آکادمی اکسل اشپرینگر
زیر نظر، مرعوب، جذبشده
منبع: تهیهشده برای WELT با کمک FakeWhats.com و OpenArt.ai (FLUX.2 Pro)؛ خانوادهٔ ناواری، نام برای حفظ امنیت ناشناس شده است. اجازهٔ استفاده در اختیار WELT است؛ مونتاژ: اینفوگرافیک WELT/jb
سرویسهای اطلاعاتی ایران با اعمال فشار بر اعضای خانواده افراد در داخل کشور، راه نفوذ خود به آلمان را هموار میکنند و تلاش میکنند ایرانیان تبعیدی را ناخواسته به همکاری با خود بکشانند. روزنامه "ولت" موفق شده است یکی از این پروندهها را بازسازی کرده و عامل مسئول آن را شناسایی کند.
وقتی جاوید نواری نخستین پیامهای واتساپ را در آپارتمانش در وایمار دریافت کرد، فوراً دریافت که با چه کسی طرف است. شمارهای ناشناس با پیششماره ایران برایش نوشت: «من دیروز با عموی شما صحبت کردم.» این شماره متعلق به مردی بود که خود را «مهدی» معرفی کرد و نیازی به توضیح بیشتر نمیدید. نواری بهخوبی میدانست که با یک مأمور وزارت اطلاعات ایران در تماس است. چیزی که او میخواست، اطلاعاتی از داخل آلمان بود."مهدی" برای نواری تله میگذارد؛ هدفش این است که با تحت فشار قرار دادن او، اطلاعات امنیتی را به دست آورد. این شگردی است که بسیاری از ایرانیان تبعیدی امروز بخوبی با آن آشنا هستند. حکومت ایران برای ارعاب افرادی که به مخالفت با رژیم مظنوناند و نیز برای جذب جاسوس و خبرچین در خارج از کشور، روز بروز رویکردی تهاجمیتر در پیش میگیرد.
روزنامه "ولت" با قربانیان این روند دیدار کرده و دوازده مورد از این تلاشها برای برقراری تماس را بررسی و تأیید کرده است. نتایج این تحقیق از وجود راهبردهای گسترده و کمهزینه جاسوسی حکایت دارد. قربانیان از تشدید بیسابقه این اقدامات خبر میدهند. دفتر فدرال حفاظت از قانون اساسی آلمان نیز در پاسخ به این موضوع تأیید کرده است: "تعداد گزارشهای دریافتی در سالهای اخیر افزایش یافته و در حال حاضر در سطح بالایی قرار دارد."
در تله همکاری اجباری
هنوز یک سال هم از ورود خانواده نواری به آلمان نگذشته بود، دو پسر خردسال و مادری که در سرزمین مادریاش مهندس معماری بود و هنوز نشانههای شکنجه ناشی از بازداشت پیشین را بر بدن خود داشت. این معلم ۴۸ ساله اهل شیراز در وایمار درخواست پناهندگی داد و امیدوار بود خانوادهاش را از چنگال جمهوری اسلامی نجات داده باشد؛ تا این که "مهدی" وارد زندگیاش شد.
آثار شلاق و ضرب و شتم بر روی مادر خانواده نواری پس از دستگیری در ایران
"مهدی" نواری را با سیلی از پرسشها رو برو میکند و برای او عکسهایی میفرستد. از نواری میخواهد افراد حاضر در این تصاویر را شناسایی کند، کسانی که در تظاهرات آلمان و دیگر کشورهای اروپایی شرکت کردهاند. "مهدی" میپرسد نام شرکتکنندگان در این تجمعات چیست، نواری چگونه با آنها ارتباط گرفته و خودش هر چند وقت یک بار در این گردهماییهای اپوزیسیون شرکت میکند. نواری پاسخها را چنان میدهد که گویی در حال بازجویی است: کوتاه، مؤدبانه و با احتیاط، تا مبادا بیش از حد سخن بگوید.
مهدی، مأمور ایرانی، تهدیدهای اولیه خود را با لحنی ظاهرا همدلانه پنهان میکرد. او مدعی بود که میداند نواری تنها برای "تسریع روند پناهندگیاش در آلمان" در این تجمعات شرکت میکند. این سخن برای این ایرانیِ تبعیدی به منزله یک پیشنهاد تعبیر میشد: اگر اطلاعاتی در اختیار ما بگذاری، از تو میگذریم. مأمور اطلاعات با نگرانی ساختگی به پدر خانواده یادآوری می کند که ادامه اقامتش در آلمان قطعی نیست. اینکه ممکن است "در نهایت مجبور شود دوباره در ایران زندگی کند. اگر به تو بگویند برگردی، چه کار میکنی؟"
او از این پناهنده ایرانیِ ساکن وایمار وفاداری، سکوت و رازداری میخواهد. "مهدی" از نواری میخواهد با اپوزیسیون ایران در خارج از کشور ارتباط برقرار کند و گزارشهای منظم در اختیار او بگذارد. تأکید میکند که هیچکس نباید از این موضوع مطلع شود، زیرا اگر روشن شود که نواری با یک مأمور اطلاعاتی ایران در ارتباط است، شانس ماندن او در آلمان بشدت کاهش خواهد یافت. مأمور او را تهدید میکند: "اگر کسی بفهمد، پرونده پناهندگیات را نابود میکنی."
بازسازی برای مقاصدِ حفاظت از منبع
منبع: تهیهشده با FakeWhats.com و OpenArt.ai (FLUX.2 Pro) / اسکرینشات از WELT
در پشت روش برخورد "مهدی" با نواری، تاکتیکی نهفته است که سرویسهای اطلاعاتی ایران برای عضوگیری تبعیدیان در شبکه جاسوسی خود به کار میبرند: ابتدا، دستگاه امنیتی در کشور مبدا، بستگان افراد را تحت فشار قرار میدهد تا با ایرانیان تبعیدی در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی تماس بگیرند. یک گفتگوی کوتاه کافی است تا مأموران کارت بعدی خود را رو کنند. ترس از مظنون شدن به جاسوسی برای رژیم و از دست دادن حمایت پناهندگی یا وضعیت اقامت در آلمان باعث میشود بسیاری از کسانی که تحت تهدید قرار میگیرند حتی جرات مراجعه به پلیس را نداشته باشند. هر کسی که در دام بیفتد و اطلاعاتی ارائه دهد، در اصطلاح اطلاعاتی "مامور یکبار مصرف" محسوب میشود.
عملیات شناسایی گسترده
در مرحله اول، خود سازمانهای اپوزیسیون ایرانی هستند که بطور سیستماتیک چنین مواردی را مستندسازی میکنند. جواد دبیران، سخنگوی شورای ملی مقاومت ایران، اعلام کرده است که شخصا ۹۷ مورد از این اقدامات را ثبت کرده است. این شورا، اتحادی از سازمانهای اپوزیسیون ایرانی است که ساختار آن تا حد قابل توجهی توسط مجاهدین خلق شکل گرفته است. این اتحاد تبعیدی، خود را بهعنوان بستری سیاسی برای اتخاذ موضع انتقادی نسبت به رژیم ایران میبیند، اما توسط برخی دیگر از جناحهای اپوزیسیون ایرانی به داشتن رهبری متمرکز و سلسله مراتبی متهم میشود.
دبیران میگوید: "گزارشهای متعددی که ما، بویژه در سال ۲۰۲۵ از نقاط مختلف آلمان دریافت کردهایم، حاکی از تشدید بیسابقه این کارزار است." او توضیح میدهد که هدف این اقدامات، ارعاب ایرانیان تبعیدی برای دست کشیدن از فعالیتهای سیاسی در خارج از کشور و سپس وادار کردن آنها به جاسوسی است. در حال حاضر، حدود ۳۲۰ هزار ایرانی تبعیدی در آلمان زندگی میکنند. وقتی از اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی پرسیده شد، فعالیتهای اطلاعاتی فشرده تهران در آلمان را تأیید کرد. با این حال، این اداره اطلاعات دقیقی در مورد ارقام فعلی ارائه نمی دهد.
بر اساس گزارش اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی، تمامی طیفهای مخالف خارج از کشور هدف قرار میگیرند. با این حال، سازمانهایی مانند شورای ملی مقاومت ایران بدلیل برگزاری تظاهرات علیه رژیم و فعالیتهای سیاسیشان برجسته شده، بطور ویژه تحت نظر هستند و احتمالا بیشتر در کانون چنین نظارتی قرار میگیرند.
در پاسخ به استعلام، اداره حفاظت از قانون اساسی اظهار داشت: "میتوان فرض کرد که سرویسهای اطلاعاتی ایران همچنان شدیدا - از جمله از طریق استفاده از ابزارهای تروریستی دولتی - به دنبال منافع رهبری کشور خواهند بود."
یافته های تحقیق، استفاده از استراتژیهای کمهزینه و نامحسوس را آشکار می کنند
روزنامه "ولت" به چندین مورد مستند دسترسی یافته و توانسته صحت آنها را تأیید کند. برخی از جزئیات، از جمله نامها و مکانها تغییر یافتهاند تا از به خطر افتادن افراد آسیبدیده جلوگیری شود. دبیران میگوید: "در بسیاری از موارد، مأموران اطلاعاتی بستگان ساکن در ایران را بازداشت کرده، تلفنهای همراه آنها را مصادره میکنند و سپس با افرادی که در آلمان زندگی میکنند تماس میگیرند."
در موارد دیگر، ایرانیان تبعیدی بطور مستقیم از طریق شمارههای ناشناس اروپایی یا ایرانی، چه از طریق تماس تلفنی و چه واتساپ، مورد تماس قرار میگیرند. روزنامه "ولت" دهها مورد از این شمارهها را بررسی کرده است.
شماره واتساپی که "مهدی" پشت آن پنهان شده، در پنج مورد جداگانه و هر بار با نام مستعار متفاوت ظاهر میشود. اقدامات "مهدی" شامل تهدید به خشونت جنسی نیز میشود. روزنامه "ولت" توانسته چندین پروفایل در شبکههای اجتماعی شناسایی کند که از طریق آنها این جاسوس با اعضای اپوزیسیون ایرانی تبعیدی در ارتباط بوده است. در این پلتفرمها، او خود را بهعنوان مشاور املاک معرفی می کند.
در عکس پروفایلش، مردی حدود ۵۰ ساله در دفتری شلوغ نشسته است، روزنامهها، مانیتورها و پروندهها او را احاطه کردهاند. در پس زمینه، دو مرد دیگر روی تلفنها و صفحههای کامپیوتر خم شده و غرق کار خود هستند. "مهدی" با چهرهای آرام و سبیل سفید و پرپشت مستقیما به دوربین نگاه میکند. در عکس دیگری، او با کوله پشتی و تجهیزات کوهنوردی جلوی یک کلبه کوهستانی ژست گرفته است، هویتی روزمره که بی ضرر به نظر میرسد- آیا این یک لباس مبدل است؟
"سرکوب فراملی"
عملیاتهای اطلاعاتی در خارج از کشور در زمانی انجام میشوند که سرکوبهای رژیم ایران در داخل کشور شدت گرفته است. ایران هم اکنون شاهد موجی گسترده از اعدامهاست که سطح تازهای از خشونت و وحشیگری دولتی را نشان میدهد. تنها در نه ماه نخست امسال، جمهوری اسلامی بیش از ۱۰۰۰ نفر را اعدام کرده است، تعداد بالایی که از دهه ۱۹۹۰ تاکنون بی سابقه بوده است.
به گفته دبیران، ۱۷ زندانی سیاسی باتهام همکاری با شورای ملی مقاومت ایران در معرض خطر جدی اعدام قرار دارند. او میگوید: "ما همچنین شاهد دادگاههای نمایشی هستیم که در آنها حتی شرکت در رویدادهای اروپایی بهعنوان "کفرگویی" محکوم و تهدید به مرگ میشود. این تلاشها در حقیقت به منظور مشروعیت بخشی قانونی به سرکوب فراملی است. "
حملات اسرائیل و آمریکا به برنامه هستهای ایران در ماه ژوئن، نقطه عطفی در تشدید سرکوبهای دولتی بود. قانونی جدید، تعریف جرم جاسوسی را گسترش داد. پیش از این، جاسوسی جرم سنگینی محسوب میشد، اما طبق قانون تازه، حتی تماس ساده با رسانههای خارجی یا رسانههای ایرانی تبعیدی نیز میتواند بهعنوان جاسوسی تلقی شود.در ماه اوت، یک کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد مستند کرد که مقامات ایرانی بطور سیستماتیک اتهامات جاسوسی را علیه روزنامه نگاران جعل میکنند. این کمیسیون نگرانی خود را در مورد جان و امنیت ۴۵ روزنامه نگار و خانوادههایشان که تهدیدهای موثقی دریافت کردهاند، ابراز کرد. به گفته این کمیسیون، افراد آسیب دیده در هفت کشور، از جمله آلمان، در تبعید زندگی میکنند.
ترس همراه همیشگی آنها شده است. در مورد نواری، خانوادهاش جریان را به پلیس گزارش دادند و طبق گفته اداره فدرال حفاظت از قانون اساسی، "همیشه بهموقع" اقدامات حفاظتی لازم را دریافت میکنند. در حالی که ایستگاههای پلیس مجهز، جلسات توجیهی امنیتی، توصیههای پیشگیرانه و تماسهای اضطراری مستقیم ارائه میدهند، افراد آسیب دیده در مناطق دورافتاده گاهی از مکالماتی کم ثمر یا حتی رد کامل درخواستهایشان خبر میدهند. به برخی گفته می شود که پلیس تا زمانی که اتفاقی نیفتاده باشد، نمیتواند اقدامی انجام دهد.