Loading...

کرشمه گران خیمه نظام ولایت

image
۰۴ آبان ۱۳۹۲

کرشمه گران خیمه نظام ولایت

چونان خارکشان غول بیابان آتش معرکه ای دیگربرافروختند ،شاید که ازپشمین عبای ملایان کلاهی بسازند تا دوباره با مشاطه گری و بزک قصابان و سلاخان، نکبتیان ولایت را تهیج و با آدرسی ،
کشتاری دیگری را رقم زنند و تمساح واراشک بریزند وبه سینه زنی نه درعزای ملا، که بشکن زنان چشمک و چراغی برای کیسه خویش بدوزند .
آبمنگول سیاسی سوراخ دعاگم کرده است ،بی کرامتی که بر درگاه سفیانیان، که عین ابوسفیان برای چنددهمین بارغیرتمداران میهن را نشانه رفته است و مدعی توابسازی و آنهم از نوع مصداقی ست که میخواهد یاوه های دهان گشادش را برای نشحوار پسمانده های مبال جهل و وزارت بد نام اطلاعات باز آلوده کند و چرا؟!
قصیم را دیگر هیچ حنایی سرخ نخواهد کرد و رنگی ننگ وجودش را نمیپوشاند، عزت وآبروی نداشته سیاسیش را مزدوران و توابان پیشانی سفیدی تشکیل میدهند که پرونده سیاه شان را گند خیانت و وطنفروشی بر داشته است ، آبرو باخته ایست که با سیلی خیانت صورتش را سرخ نگهداشته است ، تغییر جبهه داده است که روی پنل هویدا نشد ؟!! (عجب جنایتی !!!)و به عبارتی چون داخل آدمش ندانسته اند ، ننه من غریبم گویان آنرا یکی از علل استعفا ذکر میکند ـــ شاید هم علت العللش ـــ «وامصیبتا» . از دروغگویی و بازشدن مشت و بر ملاشدن غیبتش در شورا را مریضی ( تمارض و درعین حال زمینه سازی برای سلاخی رشیدترین فرزندان مردم ایران به کمک مصداقی ،همنشین حمارو شاعربی شرم و ... وادادگان و وابستگان انجمن نجات ) مینامد و افشاگرانش را دروغگو و عملشان را غیرمنصفانه که ازمجاهدین خط میگیرند و به ایشان حمله میکنند و تهمت میزنند قلمداد نموده و مدعی ست که مدت ده سال است که میخواهد مجاهدین را متقاعد کند که خودشان را تغییر بدهند ( حتما از نوع قصیم ـ ی ـ روحان ـ ی ـ ش) به عبارت دیگر دست از انقلاب و مبارزه و مقاومت بر دارند و یک شبه تغییر جبهه دهند و همنشین دریوزگانی شوند و نه بهارند،که همان شوره زارعفن حقارت وخیانتند ... همه حرف هایش هم نشخوارچندباره یی ست که قبلا مصداقی و خرده دستفروشان دکه های انجمن نجات ، هابیلیان ،آوا ی رسوای دریوزگی ، روشنا و خرفت بنده ها و ان سیگلسن های بیشرم جویده وپس انداخته اند وامروز ارکستروار مینوازند که وزارت وطنفروشان اطلاعاتشان هدایت کرده است و... دربیانیه شورا همه چیزگویاست ........
اما قصیم را چه میشود ؟
در یک کلام کریم واداده و ورشکسته ی به تقصیری است که مفلسنامه اش رامردم ایران امضا کرده اند ، مبارزه که طولانی میشود ، کسانی که پیری زود رس و عارضه های تهی شدن دارند از کشتی رزمی پیازه میشوند . دراین کشتی که در توفان کرانه های وطن را چشم براه ست تهی شدگان وخوش نشینان را نصیبی نیست ، کسانی که اهل پرداخت نیستند را در این کشتی جایی نیست ، اگرکسی مانده است باید پارو بزند که هرچه گمنام تر و بی نام و نشان تر ؟! وباید یقین داشت که :  اهل کام و ناز را در کوی رندان راه نیست .... بنا براین ساحل امن و راحت و بدون پرداخت با انقلابیون و مجاهدین سنخیتی ندارد ، وادادگی را محلی از اعراب نمانده ست ، بامبول و بهانه ، راه پیشتازان نیست و مجاهدین هم با کسی تعارفی ندارند ، درون شورا و مجاهدین هر چه هست پرداخت و ازخود گذشتن ست ، کار و کار و کارکه برای خلق و وطن .... وادادگی موقوف است ؟! بنا بر این منم منم های صدتا یک غاز ، روی پانل رفتن ، نطق و سخنرانی ها برای دهان گشادان که  من میخواهم به شورا و مجاهدین کمک کنم که تغییر کنند؟! من 10 سال است که با آنها اختلاف دارم (آدم میتونه یک ماه . دوماه و سقفش 3 ماه اختلاف داشته باشه ، اما 10 سال کمی دروغ احمقانه ست که مرغ پخته را هم به خنده وامیداره ..... ) من صفی از منتقدین تشکیل بدم که بریده و تواب بسازم ، مرا به پانل نبردند و .....  کریم خان آقا واداد ؟! وادادگی کدی دارد که آن عبارت است از:
لنگ و لگد زدن به تنها آلترناتیو ملی و مردمی ، یعنی شورای ملی مقاومت و اصلی ترین نیروی محوری اش که سازمان مجاهدین خلق ایران است ، کار کردن با انقلابیون و بویژه با مجاهدین سخت است ، وشرف و غیرت مبارزاتی بالایی را طلب میکند ، باید با صدق و فدا کار کرد و برای خلق و وطن دلسوزانه بارتعهد بر دوش کشید به سخنران و نطاق هم نیازی نیست که مجاهدین خود در عمل از بهترین سخنورانند، اهل پانل هم نیستند که بر همه ی رنگ و ریا هم پشت پا زدند .... به قصیم هم باید گفت که مجاهدین و هوادارانش به سفاکترین و ددمنش ترین دشمن ایران و ایرانی بیا بیا گفتند ، و آن کس که در عدد ناید قصیم ست ، به این اقا باید یادآوری کرد که ازسر افلاس چهره درنقاب بلاهت کشیدن کار کفن بسران حاکم ست تو که هنوز نامت در شرکت سهامی جیره خوران دفتر امام راحل و درتابلوی اعلانات اعلام نشد ، وادادگی آری و پشت پا زدن به اعتماد مردم هم شکی نیست که دستاورد این حجت بارقه ی رذالت ست و شانه خالی کردن هم کار حرافان است که ایشان ید طولایی درآن دارند اما ......... ؟! جان کلام این که : اشک تمساح شمایان هم هیچکس را نمیفریبد و لاطائلات حضرات هم ذره ای از عزم و اراده ی هواداران مقاومت نمیکاهد چه رسد به مجاهدین . بنابر این باید این دام را برای جای دیگری گذاشت که در انتظارشان هستند ........................................................وآخرین نکته :
بر در میخانه ماندن کار یک رنگان بود ، خود فروشان را بکوی میفروشان راه نیست