Loading...

جرم من چيست ؟

image
۰۸ آذر ۱۳۹۳

جرم من چيست ؟

جرم من چيست؟

جرم من چيست؟

شولايم همه با رگرگة زخم شقايق رنگين

قلب من

بر همة تيرك ها

سرب آجين

دارها نام مرا ميدانند

دردها اسم مرا ميخوانند

نام من سرخ ترين لحظة ممنوع صدا

***

...

- تو نميداني جرمت چيست؟!

تو به باران آموخته يي

تازگي را در تكرار

و غبار انگيخته يي از دريا

و به ساحل ريخته يي توفان را

- جرم تو چيست؟

و چه جرمي از اين بالاتر

با هجاهايي تيز

شمشير

ميكاري در وجدان

مي ريزي در پايش خشم

به شجاعت زده يي از ايمان گرهي با جنس شكيبايي

ميوه هايت خوش قلبي

ارمغانت شهري شبنم

در ممنوعِ تموز

- جرم تو چيست؟

غرس بيداري در دورترين خواب سكوت

انتشارِ سرخِ جرأت عريان شقايق

در هجوم زردي ها

قلب شستن در زلالي هاي فكر نسيم

...

تو زيادي با نور آميخته يي

در جهاني كه درآن گوشة لبگرد قباي شرف از وصلة شب تاريك است

تو چرا بيشتر از حجمت

پا بر شانة اوج اورست

به بلنديها آويخته يي؟

و چه جرمي از اين بالاتر؟

در جوشيده ترين لحظة قير

تو درآويخته يي يكتنه با هيمنة سلسلة اژدرها

اندكي تاريكي لازمة ذائقة آدمي است

و دو دانگي خبث

و سه دانگي جهل

گاهگاهي تزوير

بي ابليس جهان چيزي كم دارد

تو زيادي در طرف روشن دانايي هستي

و زيادي آبي انديش

جرم تو...

ريشه هايت، همه از سادگي آينه هاست

هر دروغي را ميتاراند

تا لب مرزِ نبود

تو به باران گفتي

ورد تكراري تاريخ، در آونگ زمان

جز مجيزِ قيصرنيست

و نترسيدي از شقه شدن

و چه جرمي از اين بالاتر؟!

سنگباران زنان را

بر نميتابد احساست

تو زيادي از جنس مسيحي، در ساعت پر رنج صليب

تو براي اثبات عصمت «مريم»

با خليفه

چشم در چشم

بي ترسي از ديدن خاكستر خود در دجله

قرآن را به گواهي دادي سوگند

و ندارد صد «سالومه»ي پر وسوسه تأثيري در روشني ات

عطر خون «يحيي» با تو

از «اسپارتاكوس»

بذرها ريخته يي

در رگ بردگي عصر جديد

و چه جرمي از اين بالاتر؟!

كه تو ميخواهي

بتكاني رايج را در تاريخ

و بريزي در هم قاعده هاي عادت را

بنويسي از نو انسان را بر فردا

...

جرم تو...

و چه جرمي از اين بالاتر؟!

ع. طارق(عليرضا خالو) - آذر 93