پنهان شدن پشت عناصر نیابتی
فاشیسم مذهبی ولایت فقیه با دو ممیزه «ضد بشر» و «دجالیت» تعریف میشود. پس از ۷۰بار محکومیت نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در این حاکمیت، توسط بالاترین ارگان جهانی، ابعاد ضدبشری این رژیم، جای کمترین شک و ابهامی ندارد. اما هنوز هیچکس از ابعاد دجالیت نظام آخوندی تصویر درستی ندارد.
این ویژگیها که ظاهرا وجهه مهاجم و تعرضی دارند، در کنه و جوهر خود، بسیار تدافعی و مبین ترس، شکنندگی و وحشت یک تفکر پوسیده قرونوسطایی و تلاش مذبوحانه آن برای تحمیل خود با فریب، جنایت و سرکوب به عصر حاضر است.
تلاش برای وارونهنمایی شکست بهاصطلاح «توان فکری» آخوندها در برابر آنتی تز نظام ولایت فقیه، همان چیزی است که خامنه ای چندین سال است تحت عنوان «جهاد تبیین» یا «تحریف تاریخ» در دستور کار دستگاههای امنیتی و تبلیغاتی حاکمیت قرار داده است. این جزئی از پروژه گفتمانسازی او برای انحراف بردن تضاد اصلی جامعه ایران و نوعی واکنش بیهوده و مسخره برای مقابله با گرایش فزاینده جوانان، زنان، کارگران و معلمان بهپاخاسته به اندیشه پویای مجاهدین و مقاومت ایران است که اورا به جای مقابله رویاروی، مجبور به مواجهه و رودرویی از طریق عواملی نیابتی و نفوذیش ساخته است. چنته خالی ولی فقیه در دارا بودن یک «توان فکری» و نظری قابل ارائه حکومتی و یک هماوردی مستقیم دمکراتیک و متمدنانه با جنبش پویا، آیندهدار و مترقی مجاهدین بسیار گویاتر از آن است که قابل پوشاندن باشد:
«واقعاً هم این گروه [مجاهدین خلق] درمیان مردم پایگاهی به دست آورده بود. امام هم این را [در نجف] میدانستند. هر روز از ایران نامه میرسید مبنی بر این که “پرستیژ شما پایین آمده. دربین مردم نقش شما در شُرُف فراموش شدن است. مجاهدین خلق دارند جای شما را میگیرند”» (آخوند حمید روحانی، از همراهان خمینی در نجف، کتاب پابه پای آفتاب، صفحه ۱۶۳)
در برابر چنین اندیشهای نو، جذاب، خلاق و پویا، نظام آخوندی که قادر به هماوردی مستقیم نبود، از روز نخست با بکارگیری ویژگی «دجالیت» تلاش کرد با صرف مخارج کلان از کیسه ملت ایران، از طریق «نیروهای نیابتی»، اهداف جنایتکارانهاش علیه هماورد خود را پیش ببرد،
یکی از آخرین نمونهها پنهانسازی در پشت عوامل نفوذی و عناصر نیابتی یا استخدامیاش، تحت عنوان کارشناس مستقل، درجریان دادگاه استیناف دژخیم حمید نوری بود.
روز ۱۵ اوت ۲۰۲۳ ( ۲۴ مرداد ۱۴۰۲) وکلای حمید نوری با یک اظهارنامه کتبی از فردی بنام «شیرین سعیدی»، در دادگاه استیناف دژخیم، تلاش کردند تحت عنوان یک نظریه کارشناسی، حکم جنایتکارانه خمینی مبنی بر قتلعام زندانیان مجاهد در سال ۶۷ را با این بهانه که امضای وی را ندارد، زیر سوال ببرند. این درحالی بود که براساس کلیشه احکام مزبور که در کتاب خاطرات منتظری از سالیان پیش انتشار یافته، امضای خمینی دیده میشد و حتی در دادگاه بدوی نیز چنین بهانهای از جانب دژخیم حمید نوری مطرح نشده نبود.
شیرین سعیدی که اینبار رژیم آخوندی تلاش کرده بود خود را پشت جعلیات او پنهان کند، از هفت سالگی ساکن امریکا بوده است. ارتباط مستقیم او با فاشیسم ولایت فقیه با سفرهای متعدد او در دهه اخیر به حاکمیت آخوندها برقرار شد، چنانکه منجر به اجازه تدریس دوساله برایش در دانشگاه تهران شد. ارتباطات نزدیک او با ارگانهای اطلاعاتی آخوندها ازجمله شورای عالی امنیت نظام باعث شد مقالات مطلوب فاشیسم دینی، در سایتهای مرتبط با این ارگانهای امنیتی منتشر شود.
یکی دیگر از عناصر نیابتی که رژیم آخوندی تلاش کرد او را بعنوان یک کارشناس دیگر و تحتعنوان حقوقدان بینالمللی به دادگاه استیناف دژخیم حمید نوری قالب کند، یک مزدور اسپانیایی زبان رژیم، اهل مکزیک بنام «ادواردو تولیدو» بود که برای ارائه شهادت تقلبیاش به دادگاه، درخواست ۳۴۰۰ دلار دستمزد از آخوندها کرده است.
در همین دادگاه دادستان خطاب به قضات پرونده گفت: «ما میخواهیم به این مقاله استناد کنیم، برای اینکه کارها ساده بشود… میخواهم با این مقاله ثابت کنم که ادواردوتولیدو، بعنوان مشاور حقوقی حمید نوری در ایران با خانواده حمید نوری همکاری کرده… ادواردو تولدو بیطرف… نیست. طرفگیری دارد.» (دادگاه استیناف دژخیم حمید نوری، ۱۷ مهر ۱۴۰۲)
با بالا آوردن چنین فضاحتی توسط ادواردو تولیدو، عامل نیابتی رژیم در دادگاه، حکومت آخوندی بصورت آسانسوری از طرحهای توطئهگرانه قبلی خود علیه محاکمه جلاد قتل عام ۶۷ عقب نشست و در نامهای ازطریق وکلای دژخیم حمید نوری، خطاب به دادگاه، گواهی آنلاین عوامل دستاندرکار خود در آن قتلعام را پس گرفت:
«پس از جلسه استماع ۹ اکتبر دادگاه، ما در یک جلسه گروهی با فرد رابطمان در ایران، مطلع شدیم که برای استماع شاهدها در محاکمه جاری زمان بسیار کوتاه است… با توجه به این موضوع و اینکه شهادت ادواردو تولیدو به همان پرسشها و شواهدی پرداخت که شاهدها[ی دیگر] فراخوانده شده بودند، شهادت سیروس شیخ پور، مراد خاکسار، مصطفی پورمحمدی و محمد مقیسهای پس گرفته میشود»
به این ترتیب واضح گردید رژیم آخوندی درطول حیات ننگینش هرگز حرفی جز جنایات «ضد بشری» و «دجالیت» در مقابله با مقاومت ایران در دست نداشته و ندارد.