Loading...

قیام آبان، یک نقطهٔ عطف در جنبش مقاومت ایران

image
14-11-2024

قیام آبان، یک نقطهٔ عطف در جنبش مقاومت ایران

=1

1-  98شهدای مجاهد قیام آبان

=1

شهدای مجاهد قیام آبان 98 - 2

در مورد قیام آبان از دریچه‌ها و نماهای مختلفی می‌توان به قضاوت نشست. تحلیل این بزرگ‌ترین رویارویی اجتماعی مردم ایران با استبداد دینی، در دومین سالگرد آن، دفتری است که هم‌چنان گشوده خواهد ماند. آنچه در این یادداشت کوتاه مورد بررسی قرار می‌گیرد، نگاه به قیام آبان به‌عنوان یک نقطهٔ عطف در منحنی تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران است.

 

تعریف نقطهٔ عطف و ۲مثال تاریخی
در حساب دیفرانسیل و انتگرال، نقطهٔ عطف به نقطه‌یی بر روی یک خم گفته می‌شود که در آن منحنی تغییر جهت می‌دهد. به‌عبارت دیگر در آن نقطه جهت تقعر عوض می‌شود. در ادبیات داستانی، نقطهٔ عطف یا «اوج»، به حادثه‌یی در روال داستان اطلاق می‌گردد که واکنش کاراکترهای داستان را به‌دنبال دارد؛ رویدادی است که یک‌بار رخ می‌دهد و همه چیز را تغییر می‌دهد. در این نقطه جهت داستان تغییر می‌کند.

با این تلقی، ۳۰خرداد ۱۳۶۰ یک نقطهٔ عطف در انقلاب نوین مردم ایران محسوب می‌شود؛ زیرا از این نقطه به‌بعد تمام معادلات حاکم بر جنبش عوض شد. دیگر نمی‌شد مانند ماه‌های قبل از آن برای فروش نشریه به خیابان رفت یا کار علنی کرد و میتینگ برگزار نمود؛ در فضای اختناق دیگر امکان آن وجود نداشت. شرایط تغییر کرده بود و نیروی انقلابی باید خود را با آن شرایط جدید منطبق می‌کرد.

اگر به این تعریف وفادار بمانیم، به استنباط دیگری از قیام آبان راه خواهیم برد. این قیام نیز مانند ۳۰خرداد جهت منحنی تحولات سیاسی ـ اجتماعی را تغییر داد. هر جریان یا نیرویی که این تغییر جهت را درنیابد و پیشاپیش آن حرکت نکند و خالق نقاط عطف دیگر بر روی جهت تغییریافتهٔ منحنی نباشد، از تحولات عقب خواهد افتاد و به زائده‌یی در خدمت شرایط پیشین تبدیل خواهد شد. حزب توده وقتی در کودتای سیاه ۲۸مرداد۱۳۳۲ به الزامات نقطهٔ عطف پاسخ نداد، به‌رغم نفوذ در ارتش شاهنشاهی و برخورداری از «سازمان افسران حزب توده» به ورطه خیانت درغلطید و به پیشوای فقید نهضت ملی، دکتر محمد مصدق خیانت کرد.

 

قیام آبان، چرا نقطهٔ عطف؟
با در نظر گرفتن مؤلفه‌های زیر می‌توان گفت قیام آبان ۹۸ یک نقطهٔ عطف است و برای تحلیل درست از جنبش مقاومت مردم ایران، باید شرایط را به قبل و بعد از آن تقسیم کرد.

۱ـ این قیام در تکامل قانونمند قیام‌های ۸۸ و ۹۶ به یک کیفیت جدید بالغ شد. آن کیفیت جدید، نضج و نفوذ این درک فراگیر در بین مردم بود که دیگر در این رژیم و با این رژیم نمی‌توان چشم به کوچک‌ترین تغییر دوخت. آنچه تحت عنوان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا تبلیغ می‌شود، یک جنگ قدرت برای حفظ نظام ولایت فقیه است. برای نیل به آزادی و یک جمهوری دمکراتیک، باید بر تمامیت این رژیم برشورید و آن را از ریشه برانداخت. این درک در قیام دی ۹۶ در کف خیابان جوانه زده و به شعار مردم تبدیل شده بود اما در قیام آبان به نقطهٔ بازگشت‌ناپذیر رسید.

از فاکتورهای صحت‌وسقم این تحلیل، جراحی اصلاح‌طلبان قلابی از پیکرهٔ نظام ولایت فقیه و روی‌آوردن خامنه‌ای به انقباض هر چه بیشتر برای حفظ نظامش، بعد از قیام آبان است. زیرا دیگر تاریخ عرضه و مصرف آنها به پایان رسیده بود.

۲ـ سرکوب خونین قیام با تمامی ابزار و ادوات سرکوب از باتون و گاز اشک‌آور گرفته تا تبر و کلت و مسلسل و تیربار سنگین و نیز زرهی و هلیکوپتر و کشتار جوانان ماهشهری در نیزار، ابهامی باقی نگذاشت که این حکومت هیچ راه دیگری را برای اعتراض باقی نگذاشته است.

قیام آبان اثبات کرد، دیگر نمی‌توان با روش‌های مسالمت‌آمیز حق خود را به‌دست آورد. حق گرفتنی است و راه گرفتن آن نیز همان راهی است که سازمان مجاهدین خلق ایران از ۳۰خرداد ۱۳۶۰ آغاز کرد و طی ۴دهه پی گرفت. این همان استراتژی امتحان پس‌داده‌یی است که اینک کانون‌های شورشی در شهرهای ایران، آن را راهنمای عمل خود قرار داده‌اند.

۳ـ شعار مرگ بر خامنه‌ای به شعار نخستین و اصلی مردم تبدیل شد. این شعار ترجمان همان شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و تمامیت استبداد دینی با باندها و گروه‌بندی‌های آن است. علاوه بر این، قیام آبان با رادیکالیسم چشمگیر خود، مرزبندی‌های سیاسی را تعمیق کرد و خط فاصل مشخصی بین خواست‌های دمکراتیک مردم با هر نوع استبدادگرایی چه از نوع شاهی و چه از نوع شیخی ترسیم کرد.

۴ـ قیام آبان به‌این علت نقطهٔ عطف است که راه بازگشت به عقب و تمکین به شگردهای سازشکارانه با هدف رنگ و لعاب‌مالی و بزک این رژیم را بست و براندازی استبداد دینی را در بطن جامعه نهادینه کرد. آبان هرگز به عقب برنمی‌گردد. آبان، آبان‌های دیگری می‌پروراند و تا خاکستر کردن نظام ولایت فقیه از پا نخواهد نشست.

 

آبان ادامه دارد
طبق آنچه در بارهٔ نقطهٔ عطف گفتیم تا رسیدن به نقطهٔ عطف دیگر، قیام آبان به تحولات آتی سمت و سو خواهد داد. از این‌رو در حرکت بر روی بردار زمان، هر لحظه امکان وقوع قیامی مشابه یا بزرگ‌تر از آبان متصور است.

«واقعیت این است که تا زمانی که چنین مشکلات و ناکامی‌ها و نارضایتی‌های سیاسی و اجتماعی باقی است، همواره خیزش‌های توده‌یی شبیه آبان بسیار محتمل است. آنچه نمی‌توان به‌روشنی پیش‌بینی کرد، عبارت است از این‌که چه زمانی و با کدام جرقه»(شرق. ۲۵آبان ۱۴۰۰).

هر حادثه‌یی در شرایط انفجاری امروز ایران، می‌تواند در حکم یک جرقه باشد.