بحران تازه اقتصاد ايران كه هر لحظه شديدتر ميشود؛ روستاها از نيروي كار خالي شدند
در همين فاصله، آمار شهرهاي ايران از از 494 به يك هزارو 12 شهر رسيد. از سال 1335 كه سرشماري سراسري انجام شد تا سال 1365، جمعيت روستاهاي ايران بيشتر از جمعيت شهرها بود اما از سال 65 به بعد، اين روند معكوس شد و جمعيت شهرها فزوني گرفت. در سال 1335، از حدود 19 ميليون نفر جمعيت كشور، 13 ميليون نفر يعني 68 درصد مردم كشور، روستايي بودند اما اكنون، در سرشماري سال 1390 مشخص شده است كه از حدود 74 ميليون نفر كل جمعيت، نسبت به 71 درصد شهري و 29 درصد روستايي رسيده است. به همين ترتيب، نرخ رشد جميعت نيز در روستاها كاهش يافته است؛ در بازه زماني سالهاي 1365 تا 1375، رشد جميعت روستاها ۱.۲۱ درصد بود اما در دهه بعدي، اين نرخ رشد به منهاي ۰.۴۴ رسيد كه نشان ميدهد جمعيت روستاها نه تنها افزايش نداشته كه با كاهش نيز همراه بوده است.
تحقيقات دانشگاهي جامعه شناسان ايراني چهار دسته علل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، طبيعي و كشاورزي و نيز جمعيت شناختي را دليل مهاجرت از روستاها به شهرها عنوان كردهاند. بيكاري، تفاوت درآمد بين روستا و شهر و كمبود تسهيلات در روستاها از جمله دلايل اقتصادي مهاجرت از روستا به شهر است. اما اين روزها علل فرهنگي مهاجرت از جمله تبعيت از اقوام، دسترسي به آموزش، تسهيل تردد به شهر و رسانهها به دلايلي همپاي مسايل اقتصادي تبديل شده است. كمبود زمين و آب هم از دلايل طبيعي رفتن روستاييان به شهر است.
به گزارش خبرآنلاين، بعد خانوار، يعني تعداد افراد يك خانواده، در طي دهههاي گذشته در ايران كاهش يافته است؛ در سال 1335، بعد خانوار متوسط در شهرها و روستاها تقريبا يكسان و ۴.۸ بود. در دهههاي بعد، بعد خانوار در روستاها بالاتر رفت تا جايي كه در سال 1365، ۵.۴ و در سال 1370، ۵.۶ بود. اما در سالهاي اخير، از بعد خانوار روستايي كاسته شده و در سال 1385 به ۴.۴ رسيده است. كاهش بعد خانوار را ميتوان دليل باسواد شدن زنان روستايي و توسعه خانههاي بهداشت در روستاهاي كشور و آگاه شدن زنان از روشهاي كنترل بارداري دانست. با اين حال، همه كاهش جمعيت روستاها را نميتوان به كنترل جمعيت در روستاها مربوط دانست. يكي از مهمترين دلايل كاهش جمعيت روستاها، مهاجرت روستانشينها به شهرهاست.
بيكاري
در متون علمي، بيكاري يكي از علتهاي مهم مهاجرت از روستاها به شهرهاست. وقتي سرمايهگذاري كافي در مناطق روستايي انجام نميشود، بيكاري در اين مناطق افزايش مييابد و روستاييان به ناچار، براي يافتن كار شهرها ميروند. اما مطالعه نرخ بيكاري در 15سال گذشته نشان ميدهد كه همواره نرخ بيكاري جوانان روستاها از نرخ بيكاري جوانان شهرها كمتر بوده است. در سال 1376، نرخ بيكاري جوانان، يعني نسبت درصدي جوانان بيكار به جوانان شاغل، تقريبا برابر بود اما در تابستان امسال نرخ بيكاري جوانان شهري ۲۵.۴ و نرخ بيكاري جوانان روستايي۱۵.۶ اعلام شده است. با اين حال، همچنان شاهد مهاجرت جوانان از روستاها به شهرها براي كار هستيم. طبق آمار، ۲.۵ ميليون بيكار در روستاهاي كشور وجود دارد.
بين سالهاي 1375 تا 1385، بر اساس آن چه كه مركز آمار ايران اعلام كرده، حدود 12 ميليون نفر در داخل كشور دست به مهاجرت زدهاند كه ۱۹.۸ درصد آنها از روستا به شهر مهاجرت كردهاند. با اين وجود، مركز آمار گزارش داده است كه ۱۶.۵ درصد مهاجران نيز از شهر به روستا مهاجرت كردهاند. اما از سوي ديگر، جمعيت مهاجران متولد شده در روستا كه ساكن شهر شدهاند نزديك به 6 ميليون و 600هزار نفر است كه ۳.۵ برابر مهاجران متولد شهر است كه در روستاها ساكناند. از اين آمار ميتوان به برتري مهاجرت از روستا به شهر پي برد. همچنين، از مجموع 8 ميليون و 300هزار مهاجرت از روستاها، مقصد ۶۸.۶۵ موارد، شهرها بوده است. يكي از جاذبههاي شهر براي روستاييان، فضاي كار است. روستاييان تصور ميكنند كه در شهر كاري مناسبتر به دست ميآورند؛ اگر تحصيلكرده باشند، كاري متناسب با مدركشان و اگر تحصيلات نداشته باشند، كاري راحتتر با درآمدي بيشتر. جستجوي كار يا يافتن كاري بهتر، بنابه اعلام مركز آمار ايران، يكي از دلايل مهم مهاجراني است كه در شهرهاي ايران ساكن شدهاند.
درآمد و رفاه
در سال 1389، درآمد متوسط سالانه روستاييان بسيار كمتر از درآمد متوسط سالانه شهريان بود؛ روستاييان حدود 6 ميليون تومان در سال درآمد داشتند در صورتيكه درآمد شهريها حدود 10 ميليون تومان بود. البته هزينههاي روستاييان نيز كمتر از شهري هاست اما اغلب روستاييان، درآمد را مبنايي براي بررسي مهاجرت به شهرها ميدانند. آنها ديگر مثل سابق از وسايل رفاه زندگي به دور نيستند و خيلي از روستاييان، همپاي شهريها از تلويزيون و يخچال و تلفن همراه و ماشين لباسشويي استفاده ميكنند. ميزان استفاده از آب لوله كشي، برق و تلفن همراه بين روستاييان و اهالي شهر، تفاوتي ندارد.
وقتي كه پيش از انقلاب سپاههاي بهداشت به ميان روستاييان رفتند، اوضاع بهداشتي در روستاها بسيار بهتر شد. با اين حال، خانههاي بهداشت روستايي در پس از انقلاب، نقش بسيار پررنگي در توسعه رفاه در روستاها بازي كردند. از سال 1364 هر شهرستان يك شبكه بهداشت دارد كه امكانات اصلي پزشكي و بهداشتي را به شهر و روستاهاي آن ارايه ميكند. البته در هر روستا نيز خانههاي بهداشت مستقرند. در سال 1368 شاخص مرگ و مير مادرها 255نفر درصد هزار تولد زنده بود اما اين شاخص اكنون به ۲۲.۵ مرگ در هر صد هزار تولد رسيده است؛ يعني يك دهم آن دوره. مرگ نوزادان زير يك سال نيز از 104 در هر هزار تولد به 28 مرگ رسيده است. از نظر دسترسي به آب سالم و بهداشتي نيز روستاها تغيير بسيار زيادي كردهاند؛ وزارت نيرو اعلام كرده است كه 90 درصد روستاها آب سالم در اختيار دارند. البته هنوز هم، روستاهاي قابل توجهي در استانهاي كرمان، خوزستان و حتي گلستان از آب خوردن محروم هستند.
يكي از دلايلي كه باعث بهبود بهداشت در روستاها شده و مرگ و مير و بيماريهاي روستاييان را كاهش داده، توسعه راههاي روستايي است. بيماران به راحتي ميتوانند براي مداوا به شهرها بروند و از امكانات مراكز بهداشت بهرهمند شوند. وزارت راه امسال اعلام كرد كه براي راههاي روستايي اولويت قابل خواهد بود. اين وزارتخانه تصميم گرفت كه همه راههاي روستاهايي را كه بالاي 50نفر جمعيت دارند، آسفالت كند؛ تاكنون 86هزارو 500 كيلومتر راه روستايي آسفالت شده است. روستاييان در سالهاي اخير از بيمه نيز بهرهمند شدهاند؛ در سال 1383 صندوق بيمه اجتماعي روستاييان و عشاير تاسيس شد كه بنا بود همه روستاييان را بيمه كند. با اين كه بعدها اين صندوق براي بيمه روستاييان شرايط سني قابل شد و ۱.۵ ميليون روستايي را از حق بيمه محروم كرد، اما همين بيمه روستاييان را به آينده اميدوارتر ساخت. با همه اين تسهيلات، باز هم روستاييان به رفتن به شهرها فكر ميكنند؛ چشم آنها باز شده و نيازهاي ديگري دارند كه گويا در شهرها بيشتر برآورده ميشود.
سواد و آموزش
روستاهاي ايران باسوادتر شدهاند؛ يكي از دلايل افزايش باسوادان در روستاها، ايجاد سپاه دانش در قبل از انقلاب و تاسيس نهضت سوادآموزي پس از انقلاب بود. در سال 1335، فقط 4 درصد روستاييان باسواد بودند اما اين ميزان در سال 1385، به 67 درصد رسيد. به همين ترتيب، فرصتهاي بسيار بيشتري نيز براي روستاييان باسواد براي تحصيل در دانشگاهها ايجاد شد؛ افزايش ظرفيت دانشگاهها از 300هزار نفر در اول انقلاب به 3 ميليون نفر در سالهاي اخير، باعث شده است كه روستاييان بسياري براي تحصيلات دانشگاهي به شهرها بيايند. نفوذ واحدهاي دانشگاهي در شهرهاي كوچك، دانشگاهها را نيز به روستاها نزديكتر كرده است.
اولين روستايي كه در ايران به اينترنت وصل شد، روستايي بود به نام "شاهكده" در استان گلستان. اين روستا در پي طرح روستاهاي اينترنتي به اينترنت وصل شد؛ از اوايل دهه 1380، اتصال 10هزار دفتر ITC روستايي ايران به اينترنت آغاز شد و طبق گفته دكترعلي اكبرجلالي، عضو هيأت علمي دانشگاه علم و صنعت ايران و مبتكر طرح روستاهاي اينترنتي، تاكنون 11هزار روستا از طريق اين دفاتر به اينترنت متصل شدهاند. دفاتر ICT ميتوانستند خدمات متنوعي براي روستاييان انجام دهند كه بيش از 700 نوع خدمت را در حوزه خدمات اينترنتي، بانكداري الكترونيكي، ارتباطات و پست شامل ميشد. اين طرح براي روستاهاي داراي 100 خانوار و بالاتر به اجرا گذاشته شد و طبق گفته طراح آن، ميتوانست 95 درصد روستاهاي كشور را تحت پوشش اينترنت قرار دهد. با اين حال، با اين كه 100ميليارد تومان براي طرح روستاهاي اينترنتي بودجه در نظر گرفته شده بود، اين طرح با موفقيت اجرا نشد و نهايتاً بهصورت طرحي براي بانكداري الكترونيكي درآمد كه در آن، روستاييان حساب بانكي خود را براي گرفتن يارانه نقدي اعلام ميكردند يا قبضهاي خود را پرداخت ميكردند. درتابستان دو سال قبل، مدير عامل وقت شركت آب و فاضلاب روستايي خراسان جنوبي كه يكي از استانهاي محروم كشور محسوب ميشود، گفته بود: "34 درصد مشتركان آب روستايي استان طي سال جاري قبوض خود را غير حضوري پرداخت كردهاند." چنين آماري، از استفاده روستاييان از اينترنت، البته بهصورت محدود، نشاندارد.
با وجود اين كه ضريب نفوذ اينترنت در روستاهاي كشوركم است، ماهواره در روستاهاي كشور محبوبيت زيادي دارد. هيچ آماري براي استفاده از ماهواره در روستاهاي كشور وجود ندارد اما ديشهاي گيرنده امواج ماهواره كه در همه روستاها، روي پشت بامها قابل مشاهده است، نشان از ديدن برنامههاي ماهوارهاي در روستاهاي كشور دارد. مسئولان سازمان صدا و سيما در آخرين آماري كه در بينندگان برنامههاي تلويزيوني ارايه دادهاند، اعلام كردهاند كه نيمي از مردم ايران برنامههاي ماهوارهاي را نگاه ميكنند. برخي از روستاها درايران، با اين كه حتي آب و گاز كافي ندارند، تعداد زيادي از خانوادههاي آن بيننده ماهواره هستند. حتي شغل نصابي آنتن ماهواره نيز در روستاها رونق گرفته است. ميزان سواد بالاتر از گذشته، در تيررس بودن برنامههاي ماهوارهاي و اخبار اينترنت، بسياري از روستاييان را با جهان خارج از روستا آشنا كرده است؛ آنها وقتي جهان شهري را داراي تسهيلات بسيار بيشتري ميبينند، به راحتي و با كمترين بهانهاي، مثل كمبود زمين يا آب كشاورزي، از روستا بيرون ميزنند و به شهرها ميآيند.
كمبود آب و زمين
توليد سالانه محصولات كشاورزي ايران به 107 ميليون تن رسيده است كه طبق آن چه در چشمانداز بيست ساله آمده، بايد به 300 ميليون تن در سال برسد. كشاورزي ايران از نظر تنوع توليد سومين كشور جهان است. ايران در ميان كشورهاي خاورميانه و آسياي مركزي از نظر ميزان توليد برنج، جو، سيب زميني و چغندر قند داراي رتبه دوم، ذرت و حبوبات رتبه سوم و گندم رتبه چهارم را داراست. كشاورزي ايران، از نظر توليد محصولات باغي نيز جزء ده كشور اول جهان و مقام اول در خاورميانه دارد. با اين حال، كشاورزي ايران با مشكل كمبود آب و خاك مناسب رو به روست. سه سال پيش، فائو، سازمان جهاني خواربار و كشاورزي، اعلام كرد طي 10سال سطح زمينهاي زير كشت جهان ۰.۱۲ درصد رشد داشته است اما طي اين مدت، در ايران از مساحت زمينهاي كشاورزي 6 درصد كاسته شده است. در ايران 15 ميليون هكتارزمين زير كشت موجود است. مشكل كمبود زمين براي روستاييان امروز كه زمينها را از اجدادشان به ارث بردهاند، بسيار بغرنجتر شده است؛ فرزنداني كه زمينهاي بزرگ را از پدرانشان به ارث بردهاند و آنها را با قطعات كوچكتر بين خود تقسيم كردهاند، زمين را براي فرزندان خود به ارث ميگذارند و فرزندان نيز آن را بين خود تقسيم ميكنند. به اين ترتيب، وسعت زمينهاي كشاورزي نسل به نسل كوچكتر ميشود. با تعاونيهاي كشاورزي و تجميع زمينها ميتوان جلوي كوچك شدن سطح زير كشت را گرفت اما اين اتفاق كمتر در ايران رخ داده است. زمينهاي برنج در شمال كشور، يكي از بهترين نمونههاي كوچك شدن زمين پس از چند نسل است. اين روزها، در شمال كشور به سختي زمين برنج با بيش از5 هكتار مساحت به چشم ميخورد. كوچك بودن زمين باعث ميشود كه نتوان در آن از ادوات به روز و مدرن كشاورزي نيز استفاده كرد و همچنان بايد با كشاورزي سنتي با زمين مشغول شد.
كشاورزي بيشترين سهم مصرف آبهاي شيرين ايران را به خود اختصاص ميدهد. حدود 92 درصد كل آب مصرف شده كشور، به مزرعهها و باغها سرازير ميشود. ميزان استفاده از آب كشاورزي در ايران بسيار زياد است و با ميانگين كشورهاي توسعه يافته (70 درصد از كل آب مصرف شده) فاصله زيادي دارد. مسئولان وزارت نيرو ميگويند كه درصد اتلاف آب را بايد با استفاده از روشهاي آبياري تحت فشار، به ميانگين جهاني نزديك كرد. اما مشكل اين است كه با استفاده از آبياري قطره اي، سطح زير كشت زمينهاي كشاورزي بالا ميرود و از ميزان استفاده از آب، كاسته نميشود. از سوي ديگر، استفاده از شيوههاي نوين آبياري نيز به پول زيادي نياز دارد؛ هزينه احداث سامانه آبياري باراني در هر هكتار 2 تا 5/2 ميليون تومان و آبياري قطرهاي 4 تا 5/4 ميليون تومان است. با وجود همه اينها، با تمام تلاشي كه در 3 دهه گذشته براي بهينهسازي استفاده از آب كشاورزي صورت گرفت، تنها 2 درصد سهم آب كشاورزي از كل مصرف آب شيرين كاسته شده است.
روزنامه جمهموري اسلامي 18 مرداد 93